چرا اغتشاشگران به شهروندان، روحانیون، نیروهای مسلح و بسیجی هایی که در حال عبور هستند حمله می کنند وکسی از افراد آسیب دیده دفاع نمی کند!!!!
آیا وقت آن نشده است مردم در این حوادث ورود کنند و اجازه ندهند این جنایات اتفاق بیفتد؟!!
«آزمایش کننده: دنیل باتسون و دارلی
هدف: بررسی همدلی و تأثیر آن بر اعتنا یا بی اعتنایی
سال آزمایش: 1973 در دانشگاه پرینستون
سؤال این بود که که چه چیزی سبب شده تا هیچ کس واکنشی نشان ندهد؟
بسیاری از کارشناسان، آن را به بیعاطفهشدن شهروندان شهرهای بزرگ نسبت دادند.
اما روانشناسان اجتماعی تلاش کردند تا شرایطی را که تحت آن یک تماشاچی به شخص گرفتار کمک میرساند، بفهمند. خیلی زود آزمایشها نشان داد که برخلاف تئوریهای محبوب، مردم شهرهای بزرگ نسبت به درد و رنج همنوعانشان بیتفاوت نیستند. آزمایشها نشان میداد که هرگاه تنها یک نفر شاهد رنج و محنت دیگری باشد، احتمال کمک بسیار بالا خواهد بود؛ با افزایش تعداد شاهدان اما نه تنها از احتمال کمک کاسته میشود، بلکه حتی از احتمال آنکه حداقل یک نفر پیشنهاد کمک بدهد کم میشود. روانشناسان اجتماعی سه نکته را از یافتههای این حادثه یادداشت کردند:
اول: هرچه جمع بزرگتر باشد، از بار روانی و هزینه کمکنکردن کم میشود.
دوم: هرچه جمع بزرگتر باشد، شرم و خجالت فرد یاریرسان از اینکه کمکش مناسب نباشد، بیشتر میشود.
سوم: انسانها، مقتضیبودن کمک خود را از رفتار دیگر افراد گروه استنباط میکنند. در جمعهای بزرگ، عدم مداخله هر فرد، به دیگران این علامت را میدهد که احتمال آنکه این مداخله مناسب باشد کم است.
دو روانشناس، اثر تماشاگر را ناشی از این واقعیت میدانستند که در جمعهای بزرگ احساس مسئولیت فردی کاهش مییابد. آنها نام این نظریه را «لوث شدن مسئولیت» گذاشتند. بر اساس این نظریه، در حضور گروه بزرگی از مردم، افراد کمتر احساس مسئولیت فردی داشته و یا دست به اقدامات اورژانسی میزنند. هنگامی که شما در جمع بزرگی قرار دارید، احساس مسئولیت شما برای مداخله در امور کاهش مییابد، چرا که گمان میکنید دیگران نیز در این مسئولیت دخیل هستند. روانشناسان وقایع مرتبط یا مرگ جنوویس را این گونه تفسیر میکنند که افرادی که شاهد ماجرا بودهاند، دست به عمل نزدهاند، چرا که احساس میکردند دیگران چنین خواهند کرد. در واقع در این شرایط شاهدان فکر میکردهاند که دیگران به پلیس زنگ میزنند و یا در صورت لزوم به کمک دختر خواهند رفت.
پدیده اثر تماشاگر اخیراً در یکی از خیابانهای شلوغ لندن مورد آزمایش قرار گرفت و این نتیجه را به همراه داشت که وضعیت اجتماعی شناخته شده افراد نقشی مؤثر در دریافت یا عدم دریافت کمک توسط فرد نیازمند کمک بازی میکند؛ با این وجود، در چنین شرایطی بیشتر افراد همچنان بدون توقف به راه خود ادامه میدهند.
در تحقیق جالب دیگری، روانشناس دیگری به نام گارسیا و همکارانش نشان دادند که هرچه تصور افراد از تعداد حاضرین بیشتر باشد، امکان کمک رساندن آنها به افراد دیگر کمتر است. گارسیا از شرکت کنندگان خواست تا در ذهن خود شرایطی را تصور کنند که در میان جمعیتی قرار دارند و در این شرایط فردی وجود دارد که به کمک آنها نیاز دارد. سپس از شرکت کنندگان در مورد کمک کردن یا نکردن و همین طور در مورد تخمین آنها از جمعیت اطرافشان سؤال شد. در نهایت گارسیا به این نتیجه رسید که هر چه جمعیت تصور شده بیشتر باشد، احتمال کمک کردن افراد کمتر میشود.
شاید با این تفاسیر بهتر بتوانیم علت این موضوع را بفهمیم که در شرایط سیل، قتل، زلزله یا هر اتفاق ناگوار دیگر، چرا اکثر افراد ترجیح میدهند به جای کمک کردن به هم موبایل خود را درآورده و مشغول فیلمبرداری شوند!»
@jadehaysorkh