متن حدیث
بر اساس گزارش محدثان و مورخان هنگامیکه علی بن موسی سوار بر استری خاکستری رنگ وارد نیشابور شد. بسیاری از علما و محدثان اهل سنت به استقبال او رفتند. آنها از علی بن موسی که چهره خود را پوشانده بود؛ خواستند که صورت خود را به مردم نشان دهد و از اجدادش حدیثی را بگوید. او نیز به درخواستشان توجه کرد و این حدیث را به این مضمون بیان کرد: «از پدرم، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علی، از پدرش علی بن الحسین، از پدرش حسین بن علی، از پدرش علی بن ابیطالب و او از پیامبر اسلام که گفت: «ایمان شناخت قلبی، اقرار به زبان و عمل با اعضاست.»[یادداشت ۶][۲۰]
سند حدیث
این حدیث یکی از احادیث جامعی است که در نزد عام و خاص مقبول و پذیرفتهشدهاست. بسیاری از بزرگان اهل سنت به گزارش این حدیث در کتابهای خویش پرداختهاند. ابو نعیم اصفهانی در کتاب تاریخ اصبهان، حاکم نیشابوری در تاریخ نیشابور و هیتمی در الصواعق المحرقه در گروه افرادی هستند که شرح حدیث ایمان را نقل کردهاند. از میان راویانی که حدیث ایمان را از علی بن موسی نقل کردهاند، فقط روایت چهل و هشت راوی تا زمان معاصر باقی مانده و در منابع حدیثی موجود است. از این گروه راویان، اباصلت هروی، محمد بن سهل بن عامر بجلی، محمد بن زیاد سلمی، محمد بن اسلم کندی، داود بن سلیمان قزوینی، علی بن ازهر سرخسی، هیثم بن عبدالله، احمد بن عباس صنعانی، احمد بن عامر طائی، اسحاق بن راهویه، محمد بن رافع، احمد بن حرب، یحیی بن یحیی و ابوزرعه رازی چهارده نفری هستند که این حدیث را بهطور مستقیم از علی بن موسی گزارش کردهاند.[۲۱] در منابع شیعی اسناد حدیث به شکل متواتر آمدهاست و از نظر رجال شیعه سند این حدیث صحیح یا دست کم موثق محسوب میشود. از بین عالمان شیعه شیخ صدوق حدیث ایمان را با شش طریق در امالی و با چهار طریق در الخصال آوردهاست. شیخ طوسی حدیث مذکور را با چهار طریق غیر از طرق حدیث شیخ صدوق بیان میکند. این حدیث در آثار متأخر شیعی مانند بحارالانوار مجلسی ذکر شدهاست.[۲۲] طبسی پژوهشگر شیعی، از موسی بن جعفر و جعفر بن محمد از امامان شیعه و بعضی از صحابه و تابعین از گویندگان حدیث ایمان نام بردهاست که این روایات از نظر متنی با هم یکسان هستند. او این مطابقت متنی را نشاندهنده جعلی نبودن و صحت این حدیث میداند.[۲۳]
کاربرد و اهمیت حدیث
حدیث ایمان دارای اسناد متعدد و معتبر میباشد و از طریق راویان زیاد و به طرق مختلفی نقل شدهاست که نشاندهنده درجه اعتبار و شهرت این حدیث در میان اهل سنت است. لذا برخی از بزرگان اهل سنت در موردش گفتهاند: «این حدیث در میان گذشتگان مشهور و یکی از روایاتی است که معصومین از پدران مطهر خود نقل کردهاند و از بعضی از محدثان شایسته گذشته آمده که اگر بر دیوانه خوانده شود؛ عافیت یابد.» ابو القاسم قشیری نیز درباره این حدیث میگوید: «وقتی این حدیث با سلسله سندش به یکی از شاهان سامانی رسید؛ دستور داد که حدیث را با طلا بنویسند و هنگام مرگ با او دفن کنند.» [۲۴]
پانویس
ولوی، بختیاری و ، «واکاوی دلایل استناد علی بن موسی الرضا به حدیث سلسله الذهب»، فصلنامه علمی فرهنگی رضوی، ۲۰۵.
حبیبی تبار، مروجی طبسی و ، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، فصلنامه علمی-پژوهشی کلام اسلامی، ۴۳.
طبسی، «اهل سنت و حدیث سلسله الذهب»، فصلنامه امامت پژوهی، ۳۵-۳۸.
بهرامی، حکیمی و ، «بررسی سندی حدیث سلسله الذهب(ایمان)»، پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی، ۱۲۶.
طبسی، «اهل سنت و حدیث سلسله الذهب»، فصلنامه امامت پژوهی، ۴۳-۴۴.
رستگار مقدم گوهری، «جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسلة الذهب»، فرهنگ رضوی، ۳۳ و۳۴.
عطاردی، اخبار و آثار حضرت رضا علیه السلام، ۸۷.
رستگار مقدم گوهری، «جایگاه امامت و ولایت در حدیث سلسلة الذهب»، فرهنگ رضوی، ۳۴.
رفیعی، «ابن راهویه»، دانشنامه بزرگ اسلامی.
طبسی، «اهل سنت و حدیث سلسله الذهب»، فصلنامه امامت پژوهی، ۴۳-۴۴.
عرفان منش، همگام با امام رضا از مدینه تا مرو، ۱۷۵ و ۱۷۶.
حبیبی تبار، مروجی طبسی و ، «توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب»، فصلنامه علمی-پژوهشی کلام اسلامی، ۴۳.
عطاردی، اخبار و آثار حضرت رضا علیه السلام، ۸۷ و ۸۸.
عرفان منش، همگام با امام رضا از مدینه تا مرو، ۱۷۷.
طبسی، «اهل سنت و حدیث سلسله الذهب»، فصلنامه امامت پژوهی، ۴۱-۴۳.
رحمانی، «بررسی حدیث سلسلة الذهب»، علوم حدیث، ۵۸-۶۳.
عرفان منش، همگام با امام رضا از مدینه تا مرو، ۱۷۵.
جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۴۵۹.
بهرامی، حکیمی و ، «بررسی سندی حدیث سلسله الذهب(ایمان)»، پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی، ۱۲۵.
بهرامی، حکیمی و ، «بررسی سندی حدیث سلسله الذهب(ایمان)»، پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی، ۱۲۶.
طبسی، «اهل سنت و حدیث سلسله الذهب»، فصلنامه امامت پژوهی، ۴۹-۵۳.