شهادت امـام رضـا (ع) وداع امـام رضـا (ع) بـا پـيـامـبـر و اهـل و عيال و شـيـخ صـدوق رحـمـه اللّه از مـحـول سجستانى روايت كرده كه چون ماءمون طلب كرد امام رضـا عـليـه السلام را از مدينه به خراسان ، حضرت به جهت وداع با قبر پيغمبر صلى اللّه عـليـه و آله و سلم داخل مسجد شد و مكرر با قبر آن حضرت وداع مى كرد و بيرون مى آمد و بر مى گشت نزد قبر، و در هر دفعه صداى مباركش به گريه بلند بود، من نزديك آن حـضـرت رفـتـم و سـلام كـردم بـر آن جناب ، جواب داد، پس تهنيت گفتمش به آن سفر، فـرمـود: مـرا زيارت كن همانا من بيرون مى شوم از جوار جدم و مى ميرم در غربت و دفن مى شوم در پهلوى هارون .(1) و شـيخ يوسف بن حاتم شامى ـ تلميذ محقق حلى ـ در ( درّالنظيم ) فرموده كه روايت كـردنـد جـماعتى از اصحاب امام رضا عليه السلام كه آن حضرت فرمود: زمانى كه من مى خـواسـتـم بـيـرون بـيـايـم از مـديـنـه بـه سـوى خـراسـان جـمـع كـردم عـيـال خود را و امر كردم ايشان را كه بر من گريه كنند تا بشنوم گريه ايشان را، پس تـقـسـيم كردم در بين ايشان دوازده هزار دينار و گفتم به ايشان كه من بر نمى گردم به سوى عيالم هرگز، پس گرفتم ابوجعفر جواد را و بردم او را در مسجد پيغبر صلى اللّه عـليـه و آله و سلم و گذاشتم دست او را بر كنار قبر و چسبانيدم او را به آن قبر شريف و خواستم حفظ او را به سبب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و امر كردم جميع وكيلان و حشم خود را به شنيدن و اطاعت فرمايش او و آنكه مخالفت او را ننمايند و فهمانيدم ايشان را كه او قائم مقام من است .(2) عـلامـه مجلسى فرموده در ( كشف الغمه ) و غير آن از امية بن على روايت كرده اند كه گـفـت در سـالى كـه امـام رضـا عـليـه السـلام بـه حـج رفت و متوجه خراسان گرديد امام مـحـمدتقى عليه السلام را به حج برد و چون امام رضا عليه السلام طواف وداع كرد امام مـحـمـدتـقـى عـليه السلام بر دوش ( موفق ) غلام آن حضرت بود و او را طواف مى فرمود، چون به حجر اسماعيل رسيد به زير آمد و نشست و آثار اندوه از روى منورش ظاهر شد و مشغول دعا گرديد و بسيار طول داد، ( موفق ) گفت : برخيز فداى تو گردم ، گـفـت : از ايـنجا مفارقت نمى كنم تا وقتى كه خدا خواهد كه برخيزم ، موفق به خدمت امام رضـا عـليـه السـلام آمـد و احـوال فرزند سعادتمند او را عرض كرد، حضرت نزديك نور ديـده خـود آمـد و فـرمـود كـه بـرخـيـز اى حـبـيـب مـن ! آن نـهـال حـديـقـه امامت گفت : اى پدر بزرگوار چگونه برخيزم و مى دانم كه خانه كعبه را وداعـى كـردى كـه ديـگـر بـه سوى آن برنخواهى گشت و گريان شد، پس ‍براى اطاعت پـدر بـزرگـوار خـود بـرخـاسـت و روانـه شد. و توجه آن حضرت به سوى خراسان در سال دويستم هجرت بود و در آن وقت موافق مشهور از عمر شريف امام محمّدتقى عليه السلام هـفـت سـال گـذشـتـه بـود، چـون مـتـوجـه آن سـفـر گـرديـد در هـر مـنـزل مـعجزات و كرامات بسيار از آن مخزن اسرار ظاهر مى شد و بسيارى از آثار آنها تا حال موجود است ، انتهى .(3) 1- ( عيون اخبار الرضا عليه السلام ) 2/217. 2- ( درّالنظيم ) ص 678. 3- ( بحارالانوار ) 49/120.