👈2. مأمون عباسى و امام رضا (ع)
مأمون عباسى پس از دعوت امام رضا (ع) به خراسان و تكريم وتعظيم آن حضرت، هرگاه فرصتى به دست مىآورد از محضر علمى امام (ع) بهره مىجست. از جمله، روزى به امام رضا (ع) گفت: يا اباالحسن! از جدت، على بن ابىطالب (ع) به من خبر بده كه چگونه در روز قيامت قسيم بهشت و جهنم خواهد بود؟
امام رضا (ع) فرمود: آيا نشنيدى از پدرت و او از اجدادت و آنان از عبدالله بن عباس كه گفت: شنيدم از پيامبر اكرم (ص) كه فرمود: «حُبُّ عَلِىٍّ ايمانٌ وَبُغْضُهُ كُفْرٌ» يعنى دوستى على، ايمان و دشمنى او كفر است.
مأمون گفت: بلى، اين حديث را از اجدادم شنيدم.
امام رضا (ع) فرمود: چون دوستىِ على، ايمان و دشمنى او كفر است، پس على(ع) قسيم بهشت و جهنم خواهد بود.
مأمون كه از پاسخ سودمند امام رضا (ع) خشنود شده بود، گفت: اى ابوالحسن، خدا مرا پس از او باقى نگذارد و من شهادت مىدهم كه تو وارث علم رسول خدا(ص) هستى.(2)
با اين كه غالب خلفاى عباسى با امامان معصوم (ع) عصر خويش ناسازگارى داشته و بسا كينه و دشمنىِ خويش را آشكار و در آزار آنان هيچ گونه ابايى نداشتند وحتى برخى از آنان مرتكب به شهادت رساندن امام (ع) شدند، اما مأمون (هفتمين خليفه عباسى) به تشيع گرايش داشته و به دوستى و حبّ اهل بيت(ع) تظاهر مىكرد و علويان را در جامعه اسلامى گرامى مىداشت و براى بزرگان آنان احترام ويژهاى قائل بود و به همين دليل، امام رضا (ع) را به ولايتعهدى خويش منصوب كرد. گرچه در اين راه از سوى ساير عباسيان مورد اعتراض قرار گرفت و حتى متحمل فتنهها و ناملايمات فراوانى شد، ولى در تصميم خويش ثابتقدم بود و اين گونه مشكلات، وى را از هدفش باز نمىداشت.
اما با اين همه، حب جاه و احساس حقارت روحى در برابر امام رضا (ع) و حسد و كينه به آن حضرت، او را واداشت تا در عين اعتقاد قلبى و عملى به شيعه و امامت امام رضا (ع) مرتكب ننگينترين عمل، يعنى مسموم كردن و به شهادت رساندن آن حضرت گردد و تمام زحمات خويش را با اين عمل ننگين بر باد دهد.
.