🌷برکات بکار گیری ابزار طنز گفتنی است نسبت به کاربرد این طنز ها ... و نیز راهکار های متوقف کردن افراد طنزگوی منفی و ... بخواست خدا مطالبی ذکر خواهد شد. مثل داستان پاسخ، خسته کننده، اصفهانی به پرسش کننده مسخره چی! گنجشکی آمد پرسید بعد چی شد با دست اشاره کرد به بالا و گفت پرید و رفت گفت بعد دیگه چی شد همان پاسخ را فقط با اشاره دست انجام داد به همین صورت هرچه سؤال را تکرار کرد، فقط با دستش اشاره می کرد تا طرف خسته و ناتوان شد. والسلام مرتضوی حالا برای تغییر ذائقه این طنز را بخوانید نوشابه گرم روزی مردی به ساندویج فروشی رفت و گفت: «یک نوشابه لطفاً» صاحب مغازه گفت: نوشابه ها گرم است. مرد گفت: اشکالی ندارد. در نعلبکی می ریزم تا خنک شود. 👈بلی درسته همش که نمی شه احکام گفت: چنانچه در سیره بزرگان مشاهده شده، و کتاب های فراوانی در این باره نوشته شده. به هر جهت، بجایش، از این نمونه ها، هم باید [با رعایت تکمیل گوئی و تکمیل نویسی]گفته شود و نوشته شود، تا از یک سو،مردم چشمشان باز بشود، از خمودی در بیایند، از سوی دیگر،رقیبان و فرصت طلب ها هم حساب کارشان را بکنند. از اوناش هم بخوانید؟ باشه علی الله هر شد شد! آقازاده! چه شغلی دارند؟ مادری برای پسرش به خواستگاری رفت. والدین عروس پرسیدند آقازاده، چه شغلی دارند. مادر داماد گفت: پهلوی دست دائیش کار می کند. گفتند: چه شغلی؟ مادر گفت: اوائل در کشتی کار می کردند. آقامون دید ممکنه کشتی سوراخ بشه و پسر و برادرم غرق بشن اونا رو از کشتی در آورد و به هواپیمایی رفتند. مدتی هم آنجا کار کردند. دیدند امکان دارد هواپیما عیبی پیدا کند و هر دوشون از بين برن! از اونجا هم در آمدند! پرسیدند: خوب: حالا چه می کنند؟ مادر - حالا صبح که میشه آقا دائی برای هواخوری دو سه ساعتی در خیابان ها قدم می زنند؟ خوب که خسته شدند به خانه برمی گردند. پرسیدند: آقا پسر چی؟ مادر: گفتم که پهلوی آقا دائیش کار می کند! نتيجه این کار پر زحمت، خوب معلومه! همیشه در خود هستند و اعصاب ندارند و ناراحت راحت. دست مریزا مادر اینطوری تعریف پسرشان را می کنند آن هم در این موقعیت؟ مادر گفت : حقیقت را می گویم مادر ناراحت نشو،عزیز دل مادر! از قدیم گفتند حق تلخه، نه مادرجون. ❌همین؟ نه شاهنامه آخرش خوشه منتظر بمانید! https://eitaa.com/jadid3