📙حرف ح
💠موضوع : حسرت
♦️
عالم برزخ و حسرت عبادت در مسجد
یکی از نامهای قیامت “یوم الحسره” است . در قیامت مردم از چه چیز هایی حسرت می خورند ؟ از جمله موارد حسرت آور عالم برزخ ، نماز و عبادت در مسجد است.
رسول خدا (ص) فرمود:
هیچ شب و روزی نیست مگر اینکه ملک الموت ندا سر می دهد و می گوید: ای اهل قبور ، امروز غبطه و حسرت چه کسانی را می خورید ، در حالیکه مرگ را معاینه کردید و از اسرار با خبر شدید.
در جواب ، مردگان می گویند:
ما غبطه ی مؤمنین را می خوریم که در مساجد هستند ، زیرا آنان نماز می خوانند و ما نمی خوانیم…
پس واحسرتا بر آنچه از دست داده ایم در عالم دنیا.
[ارشاد القلوب ؛ جلد ۱؛صفحه ۱۴۶]
♦️
حدیثی جالب
نقل شده است ؛ إِنَّهُ إذا كانَ يومُ القيامةِ يحشرُ قومٌ وجوهُهُمْ كالكوكبِ الدرِّيِّ، فتقولُ لهمُ الملائكةُ: ما كانتْ أعمالُكُمْ؟ فيقولونَ: كنَّا إذا سمعْنا الأذانَ.. قمنا إلى الطهارةِ ولا يشغلُنا غيْرُها، ثمَّ تحشرُ طائفةٌ وجوهُهُمْ كالأقمارِ، فيقولونَ بعدَ السؤالِ: كنَّا نتوضَّأُ قبلَ الوقتِ، ثمَّ تحشرُ طائفةٌ وجوهُهُمْ كالشمسِ، فيقولونَ: كنَّا نسمعُ الأذانَ في المسجدِ.
هنگامه قيامت عدهاي محشور ميشوند، در حالي که صورتهاي آنان مانند ستارگان ميدرخشد. ملائکه مقربين از آنان سؤال ميکنند، اعمال شما چه بوده است که اين چنين نوراني هستيد؟ ميگويند:
ما کساني هستيم که به محض شنيدن صداي اذان، کارهاي خود را واگذاشته و اقدام به وضو مينموديم.
سپس عدهي ديگري محشور ميشوند، در حالي که صورتهايشان مانند ماه ميدرخشد. اينان پس از سؤال ملائکه گويند: ما کساني هستيم که پيش از شنيدن صداي اذان، وضو ميگرفتيم.
سپس عدهي ديگري محشور ميشوند، در حالي که صورتهايشان مانند خورشيد ميدرخشد. اين عده پس از سؤال ميگويند: ما کساني هستيم که صداي اذان را در مسجد ميشنيديم، يعني نه تنها پيش از اذان وضو ميگرفتيم، بلکه در صف جماعت منتظر اذان بوديم.(۲۱)
💠
داستان
مردی همیشه برای خواندن نماز به مسجد می رفت.شبی آماده شد و لباس آراسته پوشید و راهی مسجد شد.
از قضا آن شب باران تندی شروع به باریدن کرده بود.و چون زمین خیس بود مرد در بین راه به زمین خورد و تمام لباس هایش کثیف و گلی شد.پس به خانه برگشت و لباس هایش را عوض کرد و دوباره به راه افتاد.
اما چند قدم بیشتر بر نداشته بود که پایش سر خورد و دوباره زمین خورد و باز راهی منزلش شد و لباس هایش را عوض کرد و به راه افتاد.این بار مردی را دید که فانوسی به دست گرفته بود و خواستار آن بود که مرد را تا مسجد همراهی کند.
آن دو با هم به راه افتادند و چون به در مسجد رسیدند مرد به آن شخص فانوس به دست تعارف کرد که اول او وارد مسجد شود اما آن شخص امتناع می کرد و وارد نمی شد.مرد از او پرسید که دلیل این همه اجتناب او از مسجد چیست؟
آن شخص در پاسخ گفت: دلیل آن است که من شیطانم مرد کمی ترسید و گفت: اگر تو شیطانی ، پس چرا مرا تا در مسجد همراهی کردی؟ شیطان گفت: بار اولی که به مسجد می آمدی من باعث شدم که زمین بخوری.
و چون تو دوباره تصمیم گرفتی که به مسجد بروی، خداوند تمام گناهانت را آمرزید و من هم دوباره کاری کردم که به زمین بخوری اما چون قصد کردی که باز به مسجد بروی، خداوند گناهان پدر و مادرت را نیز آمرزید و من ترسیدم که اگر باز باعث شوم که تو به زمین بخوری و تودوباره به مسجد بروی، خداوند گناهان فامیل و خاندانت را نیز بیامرزد. این بود که گفتم تو را تا در مسجد همراهی کنم تا به سلامت به مسجد برسی.
💠
داستان
مرد نابینا، به حضور پیامبر (ص) رسید و عرض کرد من نابینا هستم ، صداى اذان جماعت را مى شنوم، ولى کسى نیست که دستم را بگیرد و مرا به جماعت برساند، پیامبر (ص) فرمود:
از منزل خود تا مسجد، طنابى ببند و هنگام نماز جماعت ، آن طناب را بگیر و با راهنمایى آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شرکت کن (۲۲)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d