🔅 دل نوشته وگلایه یکی ازطلاب از تدفین مظلومانه شهید گمنام بدون تشییع کننده در مصلای پردیسان ./برادری که افتخارش این است دو تا از برادرانش شهید و گمنام شدند . 💠 من زخم خوده دوران دفاع مقدسم . میخواهم از نمک هایی که بر زخمهایم ریخته شده بگویم مادرم دو تا از بچه های جوونش رو مثل شاخه شمشاد به جبهه فرستاده برای دفاع از نظام و رهبر و مردم ومملکت وآرمانهای بلندش... آنها فقط ۱۷ و ۱۸ساله بودند که رفتند والان حدود 38 سال است نیامده اند... حتی یه پاره استخوانی از آنها هم که مادرم دلخوش به جسد های تکه تکه شده و استخوان آنان باشد. یعنی تمام این مدت چشم به راه ومنتظر ، منتظر یک مسافر ....آنهم مسافر جوان ....مسافرشهید من شاید حال مادرم را درک نکنم ، باید مادر باشی و دو تا از بچه هات بروند ودیگر برنگردند و 38 سال نگاهت به در باشد و منتظر حتی منتظر یک خبر.... همیشه سعی کردم درتشییع جنازه شهداء در قم –تهران-کاشان و یا جاهای دیگه ببرمش تاشایدکمی دلش آرام شود و خداییش بعد از تشییع شهدا بهم میگه خدا به مردم خیر بده که برا شهدا سنگ تمام گذاشتند . وخدا رهبرمونو حفظ کنه که طرفدار این یادواره ها ومراسم شهداست . شنیدم یه شهید گمنام رو شبانه ومظلومانه وبی خبر از همه آورده اند ودر پردیسان دفن کرده اند . چرا مظلومانه؟ مگر آن شهید برادر وخواهر ومادر درد کشیده نداشته؟؟ ای کاش به خودم می گفتید تا خودم برایش مهمان می آوردم شاید که این شهید مظلوم برادران بی نام ونشان من باشند. خدا را شکر که مادرم نمی داند وگرنه غوغا میکرد وبه تنهایی همه همسایه ها را خبر میکرد که بیایید برایم مهمان امده و شایدبا خودش می گوید این حمید ویا مهدی من است . به که بگویم از چه بگویم .... چگونه مادرم را خبر دهم که تو مظلوم دفن شدی مگر ما مرده ایم که تو غربت بکشی ؟ دیگر بس است غریب چهل سال در بیابانها مظلوم وغریب بودید .آره امام راحل حال شما را خوب فهمید که در شان شماها فرمود ... سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا ( س)ندارند اما چه کنم واز کدامتان گله کنم.از این زمانه یا از این روز کوتاه یا از این کوتاهی ها .... بگذاریدکه این دردهای کهنه پیش ما بماند وکلمه ببخشید شما را نشنوم.... فقط با دل پر درد بگویم که رسم پیشوازی ازیک قهرمان اینگونه نبود. یعنی کمتر از شهید بلباسی در مازندران که تمام استان امدند وتشییع ماشینی برگزار کردند وهمه را انگشت به دهن گذاشتند . یعنی ما مردم پردیسان که کمتر از اونها نبودیم فقط یه جو غیرت انقلابی میخواست و یه کمتر از مثقال فکر که به بهانه کرونا حتی اجازه فکر کردن هم به خود ندادند و حال انکه میشد به بهترین وجه یه تشییع وتقدیر انقلابی کرد . و در پایان ... دست مریزاد ....و خدا نگهدار