جهاد تبیین ✌️
برگی از داستان استعمار قسمت 164: نه شاهم ،نه خدایم مردم شنیده بودند نادر به افراد درویش توجه مخصوصی
برگی از داستان استعمار قسمت 165: شاهان سخاوتمند پس از نادر حکومت به علیقلی میرزا برادرزاده او رسید که هم زمان با قتل عمویش علیه او در سیستان شورش کرده بود . علیقلی میرزا در مشهد به تخت نشست و از ستمگری های عمویش با شرمساری یاد کرد او گنجهای نادر را از کلات به مشهد آورد و برای آنکه به همه ثابت کند حکومت او مانند سلطنت نادر نخواهد بود شروع کرد به بخشیدن این جواهرات و سکه های طلا و همان طور که نادر بدون بهانه از مردم پول میگرفت . او بی بهانه پاداش و هدیه میداد تا محبوب مردم شود. نام خود را نیز از علی شاه به عادل شاه تغییر داد . عادل شاه، ایلات و عشایری را هم که نادر از وطن اصلی شان کوچ داده بود به سرزمینهای اجدادی شان بازگرداند، یکی از این طایفه ها ایل زند بود. نادر ایل زند را از اطراف شهر ملایر ،در مرکز ایران به «دره گز » در خراسان کوچ داده و مردان جنگی این ایل را به سپاهش وارد کرده بود. عادل شاه اجازه داد که ایل زند به محل سکونت قبلی خود در اطراف ملایر بازگردد. حکومت عادل شاه بیش از یک سال طول نکشید و برادرش ، ابراهیم او را از تخت به زیر کشید . اما تخت سلطنت به ابراهیم هم وفا نکرد و پس از مدت کوتاهی فردی به نام شاه سلیمان دوم از بازمانده‌های سلسله صفویه ، حکومت را در دست گرفت. حکومت شاه سلیمان هم طولانی نشد و چندی نگذشت که شاهرخ نوه نادر به جای او نشست. پادشاهی کوتاه مدت این افراد کشور را دچار بی نظمی و هرج و مرج کرده بود این شاهان یا همچون عادل شاه به بذل و بخشش خزانه سلطنتی مشغول می شدند یا از این جواهرات برای گردآوری سپاه و جنگ با رقیبان استفاده می کردند ،اما در هر حال ثروتی که در خزانه نادر انباشته شده بود در کشور دست به دست میشد و با آنکه ناامنی در همه جا به چشم میخورد به دادوستد و تجارت رونق می‌داد، نکته ای که از چشم شرکتهای اروپایی پنهان نمی ماند. در این میان روسها بیش از دیگران از تجارت با ایران سود می‌بردند و باعث حسادت رقیبانشان می‌شدند. «سیروسیمون» نماینده کمپانی هند شرقی فرانسه در نامه ای به رئیس این شرکت نوشت : « از وقتی که درهای خزانه جواهرات نادر به روی این کشور باز شده طلا آن قدر فراوان شده است که ارزش خود را از دست داده.امروز روسها به تنهایی تجارت خارجی ایران را در دست گرفته و سود سرشاری می‌برند باید به رقابت با آنها مشغول شویم تا ثروت هنگفتی که از این راه به دست می‌آورند آنها را قدرتمند نکند .» با آنکه اروپایی‌ها از سرازیر شدن طلا به بازارهای ایران خوشحال بودند اما ناامنیها هم به آنها ضررهای بسیاری می زد ؛ به طوری که فقط در یک سرقت ، هشتاد هزار تومان از کالاهای شرکت هند شرقی انگلستان به دست راهزنان افتاد . حکومت ضعیف شاهرخ تنها بر شرق ایران مسلط بود . غرب و مرکز ایران در آشوب و بی نظمی فرو رفته بود . یکی از طوایفی که در این آشفتگیها تلاش میکرد به قدرت و قلمرو گسترده تری دست پیدا کند ایل زند بود . سرگذشت استعمار/مهدی میرکیایی ج 10(گنج های کلات) ص61 ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛