💠مادر شهید محمد طاهری نقل میکنه: 🔻همسایه مان عروسی داشت ،صدای موسیقی وکف وسوتشون محله را برداشته بود .آماده شدم برم .محمد داشت نگاهم می کرد ،سرش را به نشانه تاسف تکان داد .لبخند تلخی زد وگفت :مادر واقعا میخای بری تو همچین مجلسی ؟گفتم خوب دعوتمون کردند مگه تو نمیای صداش محکمتر شد وگفت محاله پام را تو مجلس گناه بزارم .با اینکه هوا گرم بود رفت تو اتاق در را بست که صدایی نشنوه وقتی نیمه شب برگشتم دیدم خیس عرق خوابش برده ومفاتیح کنارش بازه . 📚شهرگان شهر/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ص110 💠جهادانتظار 🌸___♤♤♤♤♤♤♤___🌺 👀@jahadeentezar 🌸___°°°°°°°°°°°°°___🌺