دلنوشته‌ی یکی از دوستان شهید جهاد مغنیه: برایت می گریم ای جهاد.. چگونه برایت گریه نکنم..همه برایت می گریند پس مشتاقِ غمگین چگونه برای تو گریه نکند؟!😭 این حقِ ماست که با تو وداع کنیم؛ چه بسا تو تلاش کردی که با ما وداع کنی و ما را با خبر سازی...ولی ما درک نکردیم...چگونه به این سرعت سفر کردی؟! هر گاه که شبِ آخر را به یاد می آورم قلبم از درد فشرده می شود... یک هفته و نیم قبل از سفرت بود...هنگامی که تو می آمدی در تلاش بودم که زودتر بروم و فقط اندکی می نشستم...ولی الان آن دقایق را بسیار اندک می شمارم...ای کاش تو را ترک نمی کردم..😔 ای کاش می دانستم آن شب، آخرین لحظات،آخرین نگاه ها و آخرین کلمات است..💔:)