🔰 آخرین مرحله مدارا (۱) 👤 🔸«با دشمنان مدارا» عنوان اصلی روزنامه سازندگی در چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ بود که با حروفی درشت در بالای صفحه اول این رسانه وابسته به حزب غربگرای کارگزاران سازندگی نقش بسته بود. آنها با این تیتر به استقبال نحوه ارتباط و مواجهه با اروپا و آمریکا رفته و با شادمانی خاصی نوشته بودند: «مسعود پزشکیان از ابتدای روزی که وارد گود انتخابات ریاست‌جمهوری شد، روابط با جهان را بر مبنای شعر معروف و مشهور حافظ ایرانیان پایه‌گذاری کرد: «‌آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت با دشمنان مدارا» و اکنون ۱۰۰ روز پس از انتخابات نیز تاکید می‌کند که همچنان بر آن سخن هست و امروز پیش‌تر از دیروز به اهمیت این سخن رسیده است». «شعرگویی» به‌جای «واقع‌بینی» در تحلیل روابط خارجی، روال مرسوم جریان‌های غرب‌گرا در ایران بوده است که البته نمی‌شود همیشه آن را به حساب «ساده‌لوحی» گذاشت. 🔸«ابراهیم یزدی» به عنوان وزیر خارجه ایران در بهار 1358 نیز احتمالا همین «شعر» را در دستور کار خود قرار داده بود. او سپتامبر1979(تابستان 1358) در حاشیه اجلاس ششم جنبش عدم‌تعهدها در ‌هاوانا با رویکرد «مداراگونه» درخواست ملاقات با «صدام حسین» را داد تا راه‌حلی برای پایان مناقشات مرزی دو کشور پیدا کند. آقای یزدی پیشنهادهایی سخاوتمندانه و فراتر از تصورات مقامات عراقی به آنها داد تا جایی که این امتیازها حتی برای‌شان غیرمنتظره و ناباورانه بود. «صلاح عمر العلی» نماینده وقت عراق در سازمان ملل در توصیف تعجبش از پیشنهادهای ابراهیم یزدی می‌گوید: «پیشنهادهایی که به صدام می‌داد به صورت غیرمعقولی مناسب بود.» در کنار عوامل سیاسی و نظامی دیگر، فروتنی بیش از حد یزدی در مقابل شخصیت سلطه‌جو و زورگویی مانند صدام، او را در تصمیمش برای حمله به ایران مصمم‌تر کرد. صدام پیشنهادهای دست‌ودل‌بازانه وزیر خارجه وقت ایران را به‌حساب ضعف و ناتوانی ایران گذاشت و بلافاصله پس از جلسه، «صلاح عمر‌العلی» را با خود به حیاط محل اقامت‌شان برد و به او گفت: ‏«الان فرصتی تاریخی [برای حمله به ایران] در اختیار داریم؛ خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل آماده کن! من می‌خواهم بروم و به آنها ضربه‌ای بزنم که همه کره زمین صدایش را بشنوند.» آن روز هم «با دشمنان مدارا» جواب نداد و ایران هزینه سنگینی پرداخت کرد تا دیکتاتور عراق را از تصمیم احمقانه‌اش پشیمان کند. 🔸«محمد خاتمی» هم همین «شعر» را سرلوحه کارش قرار داده بود و وقتی روی کار آمد از «گفت‌وگوی تمدن‌ها» حرف می‌زد؛ البته آن زمان تقریبا واضح به نظر می‌رسید که منظور دولت‌ غربگرای وقت ایران، بیشتر گفت‌وگوی با آمریکا است. آنها به آرزوی‌شان رسیدند و توانستند به بهانه حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان؛ با دولت آمریکا گفت‌وگو و همکاری کنند. همکاری آنها با طرف آمریکایی فراتر از حد انتظار دیپلمات‌های آمریکایی بود تا جایی که «رایان کراکر» (مسئول وقت پرونده افغانستان در وزارت خارجه آمریکا) از اینکه دید دیپلمات ارشد ایرانی نسخه اصلی آرایش دقیق نیروهای مسلح در افغانستان را برای تسهیل حمله آمریکا، سخاوتمندانه به او هدیه داد؛ حیرت کرد! کمتر از پنج ماه بعد اما «جورج بوش» رئیس‌جمهور وقت آمریکا در گزارش سالیانه خود به کنگره، ایران را در کنار عراق (صدام) و کره شمالی به عنوان «محور شرارت» نام برد و به حمله نظامی تهدید کرد. 🔸همان زمان بود که با شروع پرونده هسته‌ای ایران نیز اتفاق مشابهی افتاد. دولت غربگرای اصلاحات یک بار دیگر سیاست خارجی‌اش را براساس شعر «با دشمنان مدارا» تنظیم و هدف از آغاز مذاکرات هسته‌ای را «تعامل با جهان با درایت و حوصله و با اولویت رفع اتهامات و دفع خطر» عنوان کرد. ناگفته پیدا بود منظور آنها از جهان، ۳ کشور اروپایی به همراه آمریکا است. «حسن روحانی» هدایت مذاکرات را بر‌عهده گرفت و می‌گفت: «ما با سعه صدر تعلیق را بپذیریم تا پرونده ما در آژانس بسته شود، گرچه این‌کار دو سال هم به‌طول بینجامد، در عوض برای همیشه راحت می‌شویم.» اما پس از دو سال مدارا و تعلیق داوطلبانه کلیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران از ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴؛ محمد خاتمی و حسن روحانی در حالی پرونده هسته‌ای ایران را به دولت بعد تحویل دادند که شورای حکامِ آژانس ۶ قطعنامه علیه ایران صادر کرده و پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده بود تا زمینه تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران فراهم شود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online