🔴قطره ای از دریای فضایل اهل بیت علیهم السلام
۲۵۳ / ۲ - در كتاب «عيون المعجزات» از سلمان رحمه الله نقل كرده است كه گفت:
عمّار به من خبر داد و گفت: آيا مطلب جالب و شگفتى را برايت نقل كنم؟ گفتم: بلى.
گفت: علىّ بن ابى طالب عليه السلام را مشاهده كردم كه بر حضرت فاطمه عليها السلام وارد شد، همين كه فاطمه عليها السلام آن حضرت را ديد عرض كرد:
اُدنُ لاُحدّثك بما كان وبما هو كائن وبما لم يكن إلى يوم القيامة حين تقوم الساعة.
نزديك من بيا تا از آنچه در گذشته واقع شده، و از آنچه در آينده واقع خواهد شد و از آنچه تا روز قيامت هرگز واقع نمى شود برايت خبر دهم.
عمّار گفت: اميرالمؤمنين عليه السلام را ديدم كه با شنيدن اين سخن به عقب برگشت، من هم با او به عقب برگشتم و به همراه او رفتم تا اينكه به محضر پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم وارد شد. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اى اباالحسن! نزديك بيا.
على عليه السلام نزديك پيامبر آمد و نشست، وقتى آرام گرفت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به او فرمود:
من قضيّه را بگويم يا خودت مى گوئى؟ على عليه السلام عرض كرد: سخن گفتن شما اى رسول خدا نيكوتر است.
فرمود: گويا تو را ديدم كه بر فاطمه عليها السلام وارد شدى و او برايت چنين و چنان گفت و تو برگشتى.
على عليه السلام بعد از شنيدن آن عرض كرد: آيا نور فاطمه عليها السلام از نور ما است؟ فرمود: مگر تو نمى دانى؟ [۱]
على عليه السلام خداوند را براى شكر اين نعمت سجده كرد.
عمّار گويد: على عليه السلام از نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم خارج شد و به طرف خانه فاطمه عليها السلام روان گرديد، و من به همراه آن حضرت بودم تا به خانه
حضرت زهرا عليها السلام وارد شديم.
فاطمه عليها السلام شروع به سخن كرد و گفت:
گويا خدمت پدرم رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم رفتى و آنچه به تو گفته بودم براى او نقل كردى؟
على عليه السلام فرمود: بلى همينطور است كه مى گوئى.
فاطمه عليها السلام عرض كرد: بدان اى اباالحسن! خداوند تبارك و تعالى نور مرا آفريد و آن همواره تسبيح خدا مى كرد سپس آن را به درختى از درختهاى بهشت وديعه نهاد و آن روشن گرديد.
هنگامى كه پدرم داخل بهشت گرديد، خداوند به او الهام نمود كه از ميوه آن درخت بچيند و آن را در دهان خود بچرخاند، او چنين كرد و خداوند نور مرابه صلب پدرم، سپس از او به مادرم خديجه منتقل كرد، تا اينكه از او به دنيا آمدم، و من از همان نور هستم.
أعلم ما كان وما يكون وما لم يكن يا أباالحسن، المؤمن ينظر بنور اللَّه تعالى.
آنچه در گذشته به وقوع پيوسته و در آينده واقع مى شود و آنچه را كه واقع نخواهد شد مى دانم، مؤمن با نور خداوندى به حقيقت هر چيز نگاه مى كند. [۱]
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
[۱]: اين حديث و امثال آن و اين گونه پرسشها و پاسخها براى تعليم و تفهيم ديگران و به منظور بيان حقايق و بالا بردن معرفت مردم است.
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
[۱]: عيون المعجزات: ۵۴، بحار الأنوار: ۸/۴۳ ح ۱۱.
#کارگروه_فرهنگی_مجمع_جهادگران_استان_قم
#جهاد_ادامه_دارد....