در مظلومیت زنان بی‌پناه تاریخ باید جان داد! عطش روزه گاهی گلو را می‌سوزاند؛ حلقومم خشک شده‌ اما نه از عطش، آب گلویم را چگونه فروبرم وقتی نمی توانم خبر را برای مادر و پدرم بازگو کنم! آخر آن‌ها اینترنت ندارند و خبرها را از رسانه‌ای دنبال می‌کنند که خویشتن‌دار است و عمق فاجعه را نمی‌تواند تصویر کند! مردان مسلمان غیرت دارند و رگ گردنشان برای ناموس باد می‌کند! مردان نمی‌توانند بی‌شرمی رخ داده در بیمارستان شفا را برای هم بازگو کنند و زنان به نشانه‌ی حیا رنگ از رخشان می‌پرد. آستین در دهان می‌گیرند و آهسته گریه می‌کنند. کودکی معصوم که چشمانش گرد شده چگونه بی‌حرمتی که به مادرش شده را فراموش کند! شیعه بیش از همه می‌سوزد؛ مظلومیت مادرش را در کوچه ها دیده و خلخال کشیدن از پای کودک را شنیده، مظلومیت آل علی را با گوشت و خون خود لمس کرده و برای مظلومیتشان گریسته. از مولایش علی درس مظلوم نوازی و جنگ با بی‌عدالتی آموخته‌. اما چه کنیم که جغرافیا و بُعد مسافت نمی‌گذارد بر حلقوم جبار پست تر از حیوان،چنگ بیاندازیم و نابکاران تاریخ را به سزای اعمالشان برسانیم. برایمان سخت است و اگر از شنیدن این خبر،داغ مرگ بر پیشانیمان بچسبد عاری نیست.اکنون فقط در انتظار یک جمله‌ایم:ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم؛ آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده. انتقام گیرنده بازگردد و جرثومه‌ی تاریخ را پاک گرداند؛ انشالله ✍پرهون