✳️✳️✳️ راهبرد نفوذ، تغییر ادراک و استحاله 1️⃣ ترکیب نفوذ موردی و جریانی تلاش برای تغییر ادراک و اخلال در محاسبات تصمیم گیری نظام جمهوری اسلامی از رویکردهایی بوده که همواره در کوران حوادث سیاسی توسط نظام سلطه مورد استفاده قرار گرفته است. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز هر چه از ابتدای انقلاب به این سو حرکت می کنیم، از وجوه سخت نبرد، به سود وجوه ادراکی و شناختی آن کاسته می شود.؛ به گونه ای که حتی وجوه سخت تقابل جبهه استکبار با ایران اسلامی در قالب هایی همانند تحریم، بیش از آنکه اهمیت سخت افزاری داشته باشد، برای فشار و تغییر در نظام ادراکی و محاسباتی طراحی شده اند. به این معنا که تصمیم گیران ایرانی را به نقطه ای برسانند که با هزینه- فایده کردن مادی به این نتیجه برسند که مسیر پیگیری گفتمان انقلاب اسلامی و عزم ایران برای کسب اقتدار منطقه ای و جهانی مقرون به صرفه نیست. از طرفی نوعی عملیات روانی نیز به اجرا گذاشته می شود که تنها راه حل مشکلات اقتصاد داخلی و دشمنی های منطقه ای علیه ایران، در همکاری با غرب(بخوانید کوتاه آمدن در برابر غرب) نهفته است. این رویکرد که می توان آن را گام سوم در مسیر الگوی نفوذ دانست، در نگرش راهبردی نظام سلطه معطوف به مقاطعی است که آنها احساس می کنند در ساختار سیاسی کشور اشتیاقی جهت تعامل با غرب وجود دارد. به همین جهت در تداوم روندهای تغییر ادراک و تخریب اراده، با استفاده از مجموعه ای از رویکردهای سخت و نرم، تلاش می کنند تا استحاله نظام را رقم بزنند. این تغییر و استحاله البته در سطح نخبگان حکومتی، خود را با تعابیر لیبرالیستی نشان می دهد به گونه ای که بسیاری از انقلابیون استحاله یافته رسما اعلام می کنند؛ برای اداره جامعه و کشور هیچ الگویی به جز لیبرال دموکراسی وجود ندارد. از قضا همین جریان سیاسی استحاله یافته اصلی ترین نقطه امید غرب در برخورد با جمهوری اسلامی هستند. نفوذ و استحاله در این الگو که متناسب برای شرایط ج.ا.ایران در پسا برجام طراحی شده، ترکیبی از نفوذ موردی و جریانی است که هدف اصلی آن تغییر در محاسبات تصمیم گیران نظام و اخلال در نظام ادراکی آنهااست. در نفوذ موردی عناصر نفوذگري كه هدف دخالت و جهت دهي در مسير تصميم سازي را دارند، يا در بدنه نظام تصميم گيري رخنه كرده و در فرايند كارشناسي خود را ارتقاي جايگاه مي دهند يا با بهره گيري از تعاملات شخصي با برخي از چهره هاي مؤثر، فرايند تصميم سازي را به دلخواه خود هدايت و راهبرد خود را بر اساس عمليات «مديريت ادراك» نخبگان بنا مي كنند، در اين حالت معمولاً، عنصر نفوذگر ظاهري موجه و با پوشش هاي مورد اعتماد وارد صحنه شده و حتي سعي مي كند با برقراري روابط عاطفي و بسيار نزديك، اعتبار بيشتري در ميان حلقه تصميم گير و مؤثر پيدا كند. آنگاه كه نفوذگر جاي پاي محكمي در فرايند تصميم سازي پيدا كرد، به تدريج عمليات ادراك سازي خود را آغاز مي كند كه بناي اين عمليات مبتني بر «اخلال محاسباتي و ذهني نخبگان» است. در اين مرحله با ايجاد فضاسازي هاي بيروني، تزريق اطلاعات غلط و جهت دار، بي اعتبارسازيِ منابعِ خبريِ ديگر، ذهن فرد به سوي مسيري مشخص كاناليزه و او با اعتماد به برخي اخبار خاص و هدايت شده آشكار و پنهان، دچار اشتباه محاسباتي مي شود در کنار این نفوذ موردی، نفوذ جریانی نیز تلاش می کند ضمن شبکه سازی از عناصر نفوذی در داخل نظام، فضای سیاسی تبلیغاتی لازم برای فعالیت راحت تر عناصر نفوذی در سطح جامعه را فراهم نماید. در واقع در نفوذ شبکه ای، مجموعه ای از روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... درون نظام ایجاد می گردد تا نظر عناصر نفوذی به عنوان یک نظر کارشناسی به نظام منتقل شود. همچنین شبکه رسانه ای نفوذ نیز در سطح جامعه، فضاسازی لازم برای تخریب اراده های مردمی را پیگیری می کنند و همزمان بر نظام فشار وارد می کنند. 🌿🍂🌿🍂🌿🌿🍂🌿🍂