عیب مِی جمله بگفتی هنرش نیز بگو... تا پیش از این آنچه درباره گفته شد، از موضع حامی زیاده خواه بود. ما به کمِ جلیلی و جلیلیِ کم قانع نبودیم که پس از هر بار سخنرانی و مناظره اش صریح و بی پرده بر غلظت مطالباتمان افزودیم. و اما نمی شود انکار کرد و ندید که جلیلی ج. ا. ایران در میدان حکمرانی است. در میدان رزم که او پیشتر وعده ی نداده را صادقانه جامه عمل پوشانده. درگذشته دورتر و در رزمگاه گرم پا و قدم داد ، کمی نزدیکتر و در آوردگاه نرم، نا و قلم گذاشت. و اکنون در پگاه سرد سیاست پخته تر و گرم تر و صد البته نرم تر و مهربان تر از عرصه های پیشین،شیدایی میکند. او از جنس کسانی است که میگوید من رفتم به میدان تو هم بیا، نه اینکه من هستم تو برو! او تعصب تُرک و غیرت کُردی را از مشرق طلوع داده است. مرد جو گندمی امروز دیشب نشان داد که نه! باری تعالی او را از تیغ زبان هم محظوظ گردانده و اگر بسم الله کند حریف را هم بسمله خواهد کرد. این مرد خوش قدم و خوش قلم نشان داد رسم دیده بانی را هم بلد است. گرچه با تأخیر اندک، ولی از خجالت کسی که دیده بان دیگر نظام را هتک کرده بود هم درآمد. حُسن جلیلی گذشته دورتر، جلیلی نزدیک تر، و جلیلی کنون را دوست داریم در جلیلیِ فردا هم ببینیم. جلیلیِ فردا اگر منتخب ایران عزیز باشد، کاری به غایت دشوار خواهد داشت که از عهده آن بر نخواهد آمد مگر اینکه تمام قدم ها و قلم را خوش دارد. موافق و مخالف را تکریم کند. نقد را بپذیرد و نسیه عمل نکند. اگر هم مردم او را همچنان در سایه خواستند، توقع سایه نشینی از او نمی رود. او حالا باید متوجه شده باشد که کشور با یک جلیلی سامان نمیگیرد، بلکه نیاز به جلیلی هاست. هر چه هست صبح دولتش اگر یار بود به لطف حق مستدام. و اگر تقدیر او را از جهاد در عرصه ریاست معاف کرد، خوش باشد که تکلیف را ادا نموده و از فائزین است. کثّرالله امثاله... بگو آمین! الف~با