📚کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: پیدا کردن یک نامزد در جبهه کار بسیار آسانی بود. نامزدی در کوههای آلپ، لیبی، آلبانی، نیل، یا در نیروی دریایی سلطنتی ایتالیا. اما جد و جده‌ی من حتی حاضر به فکر کردن در این باره هم نبودند. بنابراین مادر بزرگ خودش دست به کار شد و به شوهر آینده‌اش گفت که اورا نمی‌خواهد و هیچوقت زن به درد بخوری برای او نخواهد شد. پدر بزرگ به او اطمینان داد که هیچ نگران نباشد، چون او هم دوستش ندارد و به این ترتیب هردو اوضاع‌شان روشن است.زن به درد بخور هم نمی‌خواهد. اما تا سال ۱۹۴۵ و همراه با مادر بزرگ که زنش شده بود به کالیاری برنگشت. به این ترتیب پدر بزرگ و مادر بزرگ مثل خواهر و برادر در اتاق مهمان که پر از اسباب و اثاثیه بود خوابیدند. تختخوابی آهنی که با کنده کاری چوب و مروارید تزیین شده بود. عکسی از مریم مقدس و مسیح بر دیوار، روی کمد یک ساعت بزرگ زنگ دار، میزی مخصوص دستشویی مجهز به آفتابه لگن، آینه‌ای مزین به نقاشی گل و گیاه و یک لگن چینی زیر تخت .... 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59