📚 کتاب 🖌 نویسنده درباره کتاب: ماجرای داستان از آن جا آغاز می‌شود که عده کثیری برای مراسم عید سن مدار در میدان سنت ژنویو گرد هم آمده بودند . در این هنگام, جوانی با مسلک پروتستان از بارانی قریب‌الوقوع خبر می‌دهد .چند تن از حاضران که نمی‌خواستند عیششان منغص شود از این خبر برآشفتند و جوان را به ارتداد متهم کردند و او را با خشم و غضب در رودخانه‌ای غرق ساختند . در پی آن بارانی شدید باریدن گرفت و سیلاب از هر جانب سرازیر شد .باران همچنان تا چهل روز ادامه یافت, زیرا وقتی در روز عید سن مدار باران ببارد تا چهل روز قطع نخواهد شد, و بدین ترتیب ... شاهکاری که الکساندر دوما در داستان حاضر به کار برده است اینست که صرفنظر از وقایع چهار فصل اول کتاب که در یکروز اتفاق می افتند، وقایع بیست و سه فصل دیگر آن، شش ماه بعد و فقط در عرض چهار روز (در قرن شانزدهم و در عصر فرانسوای دوم) اتفاق می افتند و واقعا به قدری وقایع این چهار روز، دلچسب و با ظرافت به هم مرتبط شده که بهتر از آن امکان ندارد. 📖 در کتابخانه‌ی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59