📍 بخشی از زندگینامه شهید مصطفی خیلی مهمان دوست بود، مخصوصا وقتی زاهدان بودند و مهمان از مازندران برایشان می آمد، دوماه قبل از شهادت مادر خانم و مادربزرگ خانم مصطفی به زاهدان آمدند، همسر مصطفی نقل میکند که مصطفی به من میگفت: "شما با مادر بروید بازار، مادربزرگ با من ، نمیگذارم حوصله اش سر برود"،او را سوار ماشین کرده بود و شهر را نشانش داده بود، با یک حوصله و انگیزه و محبت خاصی این کار را انجام میداد. ♠️ روح مطهر شهدا و امام شهدا 😭✋🌷🍃