▪️▪️ 🔖 می خواست برود کربلا، می‌گفت برای عشق به امام حسین علیه‌السلام باید بروم. استادش گفت: آیا مطمئنی برای نفست نمی‌روی؟ آیا مطمئنی کربلا رفتنت، گناه نیست؟ آیا مطمئنی امام حسین علیه‌السلام از تو راضی است؟ آیا مطمئنی امام حسین علیه‌السلام رفتارت را می‌پسندد؟ آیا امام حسین علیه‌السلام هم تو را دوست دارد؟ گفت: منظورتان چیست؟ نروم؟ از این سیل خروشان جا بمانم؟ این توفیق را از دست بدهم؟ استاد گفت: برو ولی یادت باشد، امام حسین آدم با تقوا را از همه بیشتر دوست دارد، توفیق در تقواپیشگی است، پیش خود امام هم که بروی بی‌مایه فتیر است؛ ولی انسان با تقوا حتی اگر پیاده‌روی نکند و بی‌خوابی نکشد و زیارت اربعین نرود و آرام و آسوده بخوابد، برای امام از همه عزیزتر است. و گفت: خدا مستحب را واجب نکرد؛ تو هم واجب را مستحب نکن. امام حسین علیه‌السلام دوست ندارد، انسان بد زبان را، انسان ریاکار را، انسان عاق را. می‌روی برو؛ ولی به قصد توبه به زیارت برو. آنجا هم بگو: اللهمَّ إلیکَ أنَبتُ فَتُب عَلَی فَقَد ارعَبتُ قُلوبَ اُولیائِک وَ اُولادَ بِنتِ نَبیِّک تو هم با کارهای زشتت، قلوب اولیاء و شیعیان را رنجاندی.... تو هم فرزند و همسر و رفقای خودت را که مانند بچه‌های امام حسین علیه‌السلام هستند، رنجاندی کجا می‌روی؟ اگر به قصد توبه نمی‌روی، برگرد. حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست. 🔖 📗 منبع: کتابچه‌ی کلامی از جنس حکمت ◀️ جامعة الاحکام | مرکز آموزش احکام و سبک زندگی اسلامی 🆔️ @jameatolahkam 🌐 http://jameatolahkam.ir