🔻جمع کردن را از یاد بگیریم! 🖊به قلم حجت الاسلام گودرزی تازه وارد کردستان شده بودند. از دور صدای تیراندازی می‌آمد. فضای شهر در هاله‌ای از دود بود. سمت و سوی صدای رگبار را گرفت تا رسید به خیابان استانداری، سر چهارراه ایستاد و دستور داد بچه‌ها پیاده شوند. دو طرف خیابان سنگر گرفتند و گفت تا دستور ندادم هیچ کس شلیک نکند. باید ببینم کی دوست است و کی دشمن؟! حدود ۳۰۰ نفر وسط خیابان با مشت‌های گره کرده و هماهنگ شعار می‌دادند. بروجردی گفت: به همه اینها نمی‌آید ضد انقلاب باشند مردم این شهر از نظام بدی ندیدند پس خشم آنها نمی‌تواند عمیق باشد، اشاره کرد که بلندگو دستی را بیاور… یکی از بچه‌ها گفت بلندگو برای چی؟ ما به تیربار احتیاج داریم بروجردی گفت: «تیربار بماند برای مرحله آخر.» بروجردی: «می خواهم چند کلمه با شما صحبت کنم، کافی است چند دقیقه از شعار دادن دست بکشید.» یکی از ضد انقلاب با رگبار هوایی اعلام کرد: «مزدور برو گم شو» بروجردی چند قدم جلو کشید و همان کلام را تکرار کرد (صدای رگبار و شعار قطع شد) و گفت: «هدف طاغوت معلوم بود و همگی بیرونش کردیم پوزه اش را به خاک مالیدیم، امام ملت را بیدار کرد.» همان کسی که رگبار هوایی زده بود حالا دوباره وسط حرف مسیح کردستان شروع کردن به شعار دادن ولی این بار همه جوابش را ندادند. بروجردی ادامه داد: «میدانم شما مسلمان و متدینید، این حرکت شما مخالفت با اصل نظام تلقی می‌شود و من می دانم که خیلی از شماها بر این عقیده نیستید.... حالا افرادی که به حرف‌های من باور دارند به خاطر نظام و اسلام این جمعیت را ترک کنند.» نیمی از جمعیت از صف جدا شدند و آنجا را ترک کردند. بروجردی با لحن جدی تر از بقیه هم خواست که جمع را ترک کنند و این بار هم ۷۰ نفری جمع را ترک کردند و جز تعداد اندکی که یک پنجم جمعیت اولیه هم نمی‌شدند ماندند. یک بار دیگر هم بروجردی وارد میدان شد و از بقیه هم درخواست کرد که جمع را ترک کنند و باز هم تعدادی از همین افراد از صف جداشدند." ادامه در مهر نیوز https://b2n.ir/g84965 🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین بپیوندید: http://eitaa.com/jamiyat