#خاطره_شهدا
🚩 فرمانده بدون پوتین!
🔹یکی از نیروها آمده پیش سید احمد. سید وقتی دید پوتینش پاره است. پوتینش را در آورد و به او داد.
🔸رزمنده زیر بار نمی رفت و احمد اصرار داشت که من فرمانده تو هستم و فردا یک جفت نو می توانم برای خودم تهیه کنم.
🔹وقتی دشمن پاتک کرد، ما سریع خودمان را به محل درگیری رساندیم. در همان حال چشمم به سید احمد افتاد. هنوز پا برهنه بود. روی آسفالت داغ و بیابان پر از خار و خاشاک به نیروهایش رسیدگی می کرد. بدون پوتین، بدون کلاه ....
🔹به جای کلاه هم حوله ای روی سرش انداخته بود که آفتاب کمتر بسوزاندش.
#کنگره_شهدای_مازندران
#علویان_خط_شکن
✅ کنگره ملی شهدای مازندران
🆔
@jangoderang_ir