برونند زین جرگه هشیارها
شبی زِ زلفِ تُو گفتم به دل حدیثی؛ گفت به عمرِ
#کوتهِ
خود بستهای امیدِ
#دراز
به سینه
#سوزِ
تُو بِنهُفتم و ندانستم که
#کشف_راز
کند آبِ دیدهی
#غماز
#نامی_کاشانی
@jargeh