🔴 علی(ع) تنها به اصلاح درون و قناعت نكرد! 🔹جسم و روان در يكديگر تأثير متقابل دارند، در همان حال كه بايد با عوامل روحي و رواني تفرقه در پرتو توحيد در عبادت و حق‌پرستي مبارزه كرد، با عوامل ، بي‌عدالتي‌ها، محروميت‌ها، ظلم‌ها، اختناق‌ها، غير خدا را «رب گرفتن»ها به شدت جنگيد. اسلام چنين منطقي دارد. 🔸اسلام كه ظهور كرد، در آنِ واحد به دو دگرگوني و انقلاب و دو حركت دست زد. اسلام نگفت تبعيض‌ها، بي‌عدالتي‌ها يا مالكيت‌ها را از بين ببريد، خود به خود همه چيز درست مي‌شود. و نگفت درون را اصلاح كنيد و به برون كار نداشته باشيد، اخلاق را بسازيد، اجتماع خود به خود ساخته مي‌شود. اسلام در آن واحد كه نداي توحيد رواني و دروني در پرتو ايمان به خداوند متعال و يگانه‌پرستي ذات يگانه او را داد، فرياد در پرتو جهاد و مبارزه با ناهمواري‌هاي اجتماعي را بلند كرد. 🔹 اين آيه كريمه قرآن كه مانند ستاره در آسمان توحيد انساني مي‌درخشد و همان آيه‌اي است كه رسول‌اكرم(ص) در دعوتنامه‌هايش به سران كشورها مي‌گنجانيد، رئاليسم و واقع‌بيني و همه جانبه‌نگري اسلام را نشان مي‌دهد: «قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم ان لا نعبد الا الله و لانشرك به شياً» بياييد به سوي يك سخن، يك تز، يك حقيقت كه براي همه ما و شما يكسان است و با همه نسبت متساوي دارد، نه امتياز خاصي است براي ما و نه امتياز خاصي براي شما؛ و آن اينكه خداي يگانه را بپرستيم و جز او هيچ كس را نپرستيم. 🔸تا اينجا آيه كريمه به يگانگي بخشيدن به انسان‌ها از راه ايمان واحد و جهت و قبله واحد و ايده آل واحد و به آزادي معنوي رسيدن مي‌پردازد؛ آنگاه مي‌فرمايد: «ولايتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله» بعضي از ما انسان‌ها بعضي ديگر را «رب» خود – و حال آنكه رب همه خداست – قرار ندهيم، به ارباب و بنده تجزيه نشويم. بيائيد آن‌گونه رابطه‌هاي اجتماعي غلط را كه منجر به اينگونه تبعيض‌ها مي‌شود، قطع كنيم. 🔹… همه مي‌دانيم كه علي (ع) پس از عهده‌دار شدن مسؤوليت‌، دو كار را وجهه همت و در رأس برنامه خود قرار داد: يكي پند و اندرز و اصلاح روحيه و اخلاق مردم و بيان معارف الهي كه نمونه‌اش نهج‌البلاغه است، و ديگر با تبعيضات اجتماعي. علي(ع) تنها به اصلاح درون و آزادسازي معنوي قناعت نكرد همچنانكه تنها اصلاحات اجتماعي را كافي ندانست؛ در دو جبهه دست به اصلاح زد. آري اينست برنامه اسلام. 📝، مقدمه‌اي بر جهان‌بيني اسلامي – (مجموعه آثار ج 2) – ص 112 و 111 @jaryan_s