💠 مبانی
#هنر_انقلاب
3️⃣ بخش سوم: حکمت هنر قرآنی؛
#تثبیت_فؤاد
🔸انسان علاوه بر دو چشمی که در سر خود دارد، دارای چشمان دیگری نیز هست؛
چشم عقل، که بصیرت نام دارد و چشم فؤاد که رؤیت میکند.
حقایق و نادیدنیها را نمیتوان با چشم سر دید، تنها با چشم دل باید رؤیت کرد.
کسی میتواند حق و باطل را از هم تشخیص دهد که از حیث معرفتی به لایه چهارم وجودش دستیافته باشد.
🔹فؤاد به فرمودهی قرآن حکیم، یا فارغ و آزاد است؛
یا همچون خط تلفن اشغال است.
(اشتغال به غیر دارد.)
یا امکان رؤیت دارد، یا اعمیست؛
به فرموده قرآن کریم، کفار اعمی (کور) هستند.
🔸رؤیت حقیقت در فؤاد، نوعی بیداری به نام یقظه برای انسان رقم میزند.
تصور ما بر این است که وقتی چهارلایه وجود خود را درنوردیده و به مرحلهی رؤیت در فؤاد دست یافتیم، کار ما به نتیجه رسیده است؛
اما امام خمینی(ره) در کتاب جهاد کبیر نوشتهاند:
«یقظه اول راه است.»
همواره باید مترصد این باشیم که از کوری به بینایی و از خواب به یقظه برسیم.
انسانها در کودکی، خواب هستند (در دو لایه صدر و شغاف خود هستند) وحدت تلاش انسان مؤمن باید این باشد که پیاز وجود خود را لایه لایه ورق زده و به مرحلهی رؤیت در فؤاد خود برسد.
🔹نوع وحشتی که در فؤاد انسان ایجاد میشود، هواء است که همهی وجود انسان خالی میشود؛
در اصطلاح گفته میشود:
هُری دلم ریخت.
در مقابل هواء فؤاد انسان تثبیت میشود.
اگر در هنر سازوکاری ایجاد نمودیم که فؤاد مخاطب ما ثبات گرفته و تثبیت شود، به هنر مورد نظر قرآن دست یافتهایم.[۱]
در قرآن کریم سه مرحله ثبات داریم:
1️⃣ ثبات قدم:
انسان مجاهد، ثبات قدم دارد.
«…إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم»[۲]
2️⃣ ثبات نفس:
کسی که از آن بیبهره است؛
همواره در آشوب درونی بسر میبرد؛
حال او از نفسی به نفس دیگر (نفس اماره ، نفس لوامه، نفس مزینه، نفس مسوله، نفس ناطقه) در تغییر است.
در اصطلاح گفته میشود حالی به حالی است.
زود تحت تأثیر قرار گرفته و جوگیر میشود.
امام راحل(ره) گویی تنها در یک حالت نفس بود.
3️⃣ ثبات فؤاد:
پیامبر، حریص به مؤمنان است؛
عاشق و شیفتهی آن است که مؤمنان به بهشت بروند آنقدر در دعوت، خود را به زحمت میاندازد که خدای تعالی به او میفرماید:
« لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ…»[۳]
تو خودت را بابت اینکه مردم ایمان نمیآورند از بین میبری!
در جای دیگر میفرماید:
«کُلاًّ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ…»[۴]
میدانی چرا ماجراهای انبیاء پیشین را برای تو قصه میکنیم؟
ماجرای نوح را که هزار سال دعوت کرد و در نهایت پیروان او به قدر انگشتان دست هم نبود؛
داستان ابراهیم را که در آتش انداختند و ما آتش را بر او سرد کردیم؛
ماجرای موسی(ع) که وقتی به نیل رسید، دریایی مقابلشان بود و از پشت سر سپاه فرعون در پیشان؛
پیروان او ترسیده بودند، گفت:
نترسید، خدای من با من است.
قصهی انبیاء پیشین را برای تو بازگو میکنیم تا فؤاد تو تثبیت شود.
📷
▫️[۲] – سوره محمد(ص) – آیه ۷
▫️[۳] – سوره شعرا – آیه ۳
▫️[۴] - سوره هود – آیه ۱۲۰
📌 [۱] – برای مطالعه بیشتر به جلسه ۶۰۷ کلبه کرامت با موضوع «دکترین سینما (۳۶) – سینمای مخاطب(۵) – آسمان کربلا» مراجعه نمایید.
🔸استاد حسن عباسی
کانال روشنگری اسلامی 👇