‌ دوران دانشجویی 👩‍🎓 رفتم نمایشگاه گل و گیاه یه گل بخرم، واسه آرامش یه گلدون دیدم گلای براق و قشنگی داشت یادمه فقط اسمشو از فروشنده پرسیدم سریع بی چَک و چونه حساب کردم و زدمش زیر بغل 🪴 چند روز اول همه چی خوب بود! اما همین که فهمید دل ما رو برده داستان شروع شد ❤️‍🩹 میذاشتمش توی آفتاب، گردنش کج می‌شد میبردمش به سایه برگاش زرد می‌شد 🍂 آبش می‌دادم پشه می‌زد نمی‌دادم، قهر می‌کرد یعنی یه چیــــز لووووس و نُنری بود گمونم شیرین عقل بود، 🐜رو بیشتر از من دوست داشت خیلی خشک و بی احساس بود هرچی واسش شعر می‌خوندم، انگار نه انگـــــار! آخرشم خشک و ریقو شد خلاصه آرامش که نگرفتم، بدتر روان‌پریش شدم 🤭 کاش قبل از انتخابش خوب شناخته بودمش ‌ 🌱@javaaaneh_ir