«سید قلم» قلمم با اشتیاق تو را میخواند قلمم جان می‌گیرد، وقتی صدای تو را می‌شنود. قلمم قوت می‌گیرد، وقتی پای روایت‌های تو می‌نشینم. کلمه‌کلمه‌ات جان است؛ هدیه‌ای به روح خاموش. رمز، فقط اخلاص بود. رمز، فقط جورِ دیگر نگاه کردن است. لقب "سید قلم"، برازنده‌ی تو و قلمت است. جان خسته‌ی من، بارها و بارها با صدای تو و کلماتت جان گرفت، و دوباره دست به قلم شد. من، در سرگردانیِ کلمات بودم… اما وقتی شنیدم: «چه می‌جویی؟ عشق اینجاست...» خودم را یافتم؛ دلیل نوشتن را، هدف نوشتن را. از تو یاد گرفتم که انس با خاک، یعنی قرب الی‌الله. روایت‌نویس دهه‌ی شصت، گرچه هستی، اما هنوز هم روایت می‌کنی؛ حالِ مردمان بی‌پناه و مردان دلیریِ میدان‌ها. ای قلم… نوشتن فقط کنار هم چیدنِ کلمات نیست. تا در اخلاص غرق نشوی، کلمات از جنس نور نمی‌شوند. شهید آوینی، نوشت؛ فقط برای بیان و دفاع از حق. رمز همین است. بنویس… تا به خدا برسی. قلم، گاه تفنگ است؛ دفاع از حق. و گاه، حامل جوهری برای نوشتن از حق. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ 🌻⃟✨⸾ جواهرانه💎 ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ ♡               ♡ @javaaheraneh