🌻 ۶۵/۵۵ - وقتی انتهای حسینیه بودم مادری تسبیح به دست، صلوات میفرستاد، چند لحظهای کنارش نشستم و پرسیدم اسمتون چیه؟
گفت: امالبنین...
سالهای جنگ اهواز زندگی میکرد و همسرش در رفت و آمد به خطمقدم بود. گفتم چیزی یادتون میاد از اون دوران؟
- یادآوری خاطرات سخته اما یادم هست یکبار که همسرم از خط برگشته بود، خواهش کردم یک عکس دو نفری یادگاری بگیریم، ولی بخاطر شرایط هیچ وقت نشد...
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
🌻⃟✨⸾ جواهرانه💎
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
♡
♡
@javaaheraneh