درنگی در نظام آموزشی، تربیتی «عاشورا محور» یا اباعبدالله إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى امیرالمؤمنین وَ إِلَى فَاطِمَه‌ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیکَ بِمُوَالاتِک مهم‌ترین هدف انسان، تقرب به حضرت حق تعالی است که در زیارت عاشورا، این مسیر تقرب را با محوریت حضرت اباعبدالله(ع) نشان می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که برای رسیدن به خداوند، حضرت رسول اکرم، حضرت امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، حضرت امام حسن و خود حضرت امام حسین ‌علیه‌السلام‌ مسیری جز محبت و تبعیت حضرت ابی‌عبدالله نیست. آیا میشود نظام آموزشی- تربیتی داشت؟ به یقین آری! اما چگونه؟ راه تحقق آن چیست؟ آیا مثلا فلسفه، فقه، عرفان و... را میتوان بر محور معارف عاشورایی بازآرایی کرد؟ و در نهایت آیا فلسفه عاشورایی، عرفان عاشورایی و مانند آن را میتوان داشت؟ مدتی است در اندیشه این فراز زیارت مطلقه امام حسینیم: «من اراد الله بدأ بکم»، بالاترین کمالی که هر انسان در تکاپوی آن است رسیدن به خداست از لابلای همه دانشها و چالشها، و در این  سیر از کجا باید شروع کرد؟ «بدأ بکم»، از حضرت حسین! آیا میشود این فراز را یک راهبرد آموزشی کمال محور برای سیر دروس در نظر گرفت؟ و حتی مقدمه ای برای تعریف همه سیاستهای حکومتی؟ مربےمحور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf