حجت الاسلام پناهیان: پیشنهاد یک راه برد فرهنگی فوق العاده مهم   پیامبر به عمار یاسر فرمودند: در روز قیامت کسانی هستند با کوله باری از گناه می آیند که خداوند بواسطه محبت ما اهل بیت، آن گناهانشان راپودر می کند. کسانی هم هستند که به اندازه کوه ها طاعت و ثواب می آورند در حالی که محبت من و فرزندانم در دل آنها نیست و خداوند اعمال آنها را پودر می کند!    باشید و هر گز این را به یک گروه خاص اختصاص ندهید، خودتان عناصر فرهنگی باشید. من همیشه راجع به جوانان اینچنین فکری می کنم. اگر بنده را دعوت کنند به جایی که تنها ۴نفر اهل دعوت باشند در مقابل ۴۰۰نفری که ساکتند، من جایی می روم که اهل دعوت باشند، فعال باشند، عنصر فرهنگی باشند. شما باید همان جوانانی باشید که مقام معظم رهبری با تاکید فوق العاده ظریف و پنهان در کلام فرمودند که جوانان و نیروهای انقلابی به فعالیت های فرهنگی شان محکم ادامه دهند.   این یک راه برد فوق العاده مهم است، از هر چیزی مهم تر. یعنی اثر کارهای شما را با هزاران کار تبلیغی ماهواره ای نمی توان از بین برد. شما بین مردم باشد و دعوت بکنید. این حداقل ظرفیت شماست که حد اقل دو نفر را بیاورید. من تقریبا یقین دارم که هیچ کدام از ما اهمیتی که اهل بیت (علیهم السلام) به اینگونه جلسات می دهند، درک نمی کنیم.    مجلس ذکر موضوعیت دارد. جوانان به نقطه دعوت برسید کاری کنید که همگان را گیج کنید، متوجه نشوند، بگویند مگر این دین با این جوانان چه کرده است و بگویند این جوانان را به نقطه دعوت رسانده است. وقتی تعدادتان زیاد شد، 10هزار نفر شدید، شنیده می شوید، اگر جلساتتان مستمر بود حرفت شنیده می شود. نشان بدهید که ضعیف نیستید.   شخصی بنام امر بن مُرّه به زیارت خانه خدا می آید و شب هنگام خواب می بیند که یکی می گفت پرده تاریکی درید، روشنی تابید و خاتم پیامبران رسید، و نور تابید و در پرتو نور کاخ های مدائن را دیدم و شنیدم که می گفت حق آمد و باطل نابود شد. سراسیمه از خوتب بیدار شدم و به همراهانم گفتم که بخدا سوگند که در همین شهر مکه و در تیره قریش خبری رخ خواهد داد. در زیارت خانه خدا این اتفاقات برایش رخ داده بود.    ادامه می دهد که بازگشتم و خبر آوردند کسی آمده و من نزد ایشان رفتم و پرسیدم شما همان پیامبر هستی؟ پیامبر فرمودند من پیامبر خدا هستم که مردم را به اسلام دعوت می کنم و امرشان می کنم به صله ارحام و عبادت خدای رحمن و حج و ترک بت ها و... و امر بن حره می گوید من مسلمان شدم و شهادت می آورم به نبوت شما. در ادامه می گوید گفتم یا رسول الله من را مبعوث کن به سوی قوم خودم، به من مسئولیت بده که به آنجا بروم.    یعنی گفت خدا تو را مبعوث کرده و تو نیز من را مبعوث کن که به سوی قومم بروم و او نگفت من را دعوت کن، گفت من را مبعوث کن! این از شعور نورانی او بود. شما هم امشب از امام زمان درخواست کنید و بگویید یاابن الحسن به ما مأموریت بده. هر تصمیم خوبی که می گیرید، بنویسید، قول هایی را که به خدا می دهید را بنویسید. مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی http://eitaa.com/joinchat/1945370624Cb6236abeaf