🏴🏴🏴
باز دلشوره ای افتاده به جانم چه کنم؟
تندتر میزند آخر، ضربانم چه کنم؟
پسرم رفته و چندےست از او بی خبرم
باز هم بےخبری، بُـرده امانم... چه کنم؟
آه! "یا رادّ یوسف" پسرم برگردد
نگرانم نگرانم نگرانم... چه کنم؟
همه ترسم از این است صدایم بزند
دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم؟
گرگها دور و بر یوسف من ریخته اند
پدری پیرم و افتاده جوانم چه کنم
به زمین خورده انار من و صد دانه شده
جمع باید کنم او را و ندانم چه کنم
جگرِ سوخته ام را ز حرم پوشاندم
مانده ام زار که با قد کمانم چه کنم
#علےاڪبر علیہ السلام
#شهیدجوادمحمدی
🏴🏴🏴
@Javad_mohammady