روح مرده ام ...
را به تو میسپارم یَاحَیَّاً لایَمُوت ...
یَا سَامِعَ الشَّکَایَا ...
من از ،
#خودم ؛
#شکایت دارم ؛ تَجَرَّاتُ بِجَهلی ...
تَهْتِکُ الْعِصَمَ ؛
تَحْبِسُ الدُّعآءَ ؛
تُغَیِّرُ النِّعَمَ ؛
تُنْزِلُ النِّقَمَ ؛
تُنْزِلُ الْبَلاءَ ؛
#راه فراری هم نیست ...
وَلا یُمْکِنُ الْفِرارُ ...
به غیر از
#آه ؛
دیگر کاری از من بر نمی آید ...