🌘 اربعین حسینی می رسد از راه ...🌘 سر این قافله از قافله ای جا مانده است پشت چشمان زنی حوصله ای جامانده است دشت این سینه پر از خار مغیلان شده است ناگهان پای پر از آبله ای جامانده است نهر پر آب دلش از همه سو می ریزد مشک افتاده زمین مرحله ای جامانده ست تا به آن شهر پر از کینه رسیدند ولی ... سر دروازه ببین ، هلهله ای جامانده است سر هر نیزه ی افراشته خورشیدی هست سرسرایی است که در آن بله ای جامانده است تازه از طشت طلا آیه دل می ریزد آه در کاخ ستم غائله ای جامانده است تا بریزد همه ی سقف و ستون ها با هم خطبه ای، حنجره ای، زلزله‌ای، جامانده است این چه صبری است که در پنجره طوفان دارد با برادر دل او از گله ای جامانده است می نویسم که چهل روز زنی دلتنگ است آن قدر رفته ولی فاصله ای جامانده است کیسه های زر آنها همه پر بار شده ست در هوای سر خولی صله ای جامانده است کودکی نیست که لب تشنه آبی باشد ... تیر شش گوشه یک حرمله ای جامانده است خاک در چشم شترهای حرم می پیچد کاروان آمده و قافله ای جامانده است ✳️✳️✍️✍️ کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii