شهر در فصل غریبانه ی تابستان بود شهر در پنجه رگبار و تب طوفان بود شهر در آتش و هر خانه که بمباران بود آنقدر حادثه در لحظه و ساعت افتاد ورق قصه که در دست روایت افتاد زخم ها بر تن هر گوشه صنعت افتاد سنگر حادثه در واقعه امداد گرفت رمز پیروزی ما در شب مرصاد گرفت نقشه رزم دلیرانه ی صیاد گرفت ... کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii