*** سنگین تر از غمم ، در اوج ماتمم ، عشق و من اِبن باقرم ، امشب مسافرم ، من صادقم غم هایم تمدید غم حیدر روضم تجدید روضه ی مادر هر دم که باران میچکد غمگین می افتم یاد تشنه ی بی سر ... واویلا ، وای وای واویلا ... در این غم و بلا یاد کرب و بلا افتاده ام وقتی عدو زِ کین از پای من کشید سجاده ام در سینه ام از کودکی غوغا تا به امروز میسوزه با غمها درب نیم سوخته ی خونم شد شبیه درب سوخته ی زهرا ... واویلا ، وای وای واویلا ... پُر خون چشم ترم ، سنگین شده سرم ، در شررم قلبم رو پاره کرد حرف آن بی حیا به مادرم من کجا این بزم طرب دست و پایم در طناب امشب دورم همه مردای مست شدم همچون عمه زینب ... واویلا ، وای وای واویلا ... خط اول شعر ناقص میباشد در صورت اطلاع به مدیر سایت اعلام کنید. 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir