چی با چشمای ترم میبینم هیئتو شکل حرم میبینم گنبدت بالا سرم در واقع سایتو روی سرم میبینم حرم میبینم ، حرم میبینم حرم با همه زیبایی و نورش حرم گنبد و ایوون و غرورش حرم با همه شبهای بلندش شلوغی شب جمعه و شورش ... شاه دلم ، ای پناهگاه دلم ... همه از شور جنان میگویند شرح حالش به جهان میگویند نفس کرب و بلایت حق است سر گلدسته اذان میگویند اذان میگویند ، اذان میگویند بنازم سحر و ظهر و شبش رو حرم وقت اذان مغربش رو خدا خیره به تل زینبیه که میبینه نماز زینبش رو ... شاه دلم ، ای پناهگاه دلم ... شالمو دور سرم میبندم به جماعت تو می پیوندم برا غربتت بگن میگِریَم از محبتت بگن میخندم به عشقت زندم ، به عشقت زندم یه شب زندگینامم رو نوشتم دیدن بیشتر عمرم تو بهشتم یا تو روضتم و یا تو خیالم تو فکر تو به فکر سرنوشتم ... شاه دلم ، ای پناهگاه دلم ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir