منزل به منزل خسته در اسارت دیدم به هر جایی فقط جسارت یک اَلاَمان از کوفیان بد نام صد اَلاَمان از بی حیایی شام دیگر ندارم یاوری ، از من نمانده پیکری من باغبان باغی از یاسم که شد نیلوفری ... از کوفه و شام اَلاَمان ، از کوفه و شام اَلاَمان ... من شاهد بزم شراب شامم بی حرمتی کردند و بر امامم من شاهد لبها و ضرب چوبم سر را به محمل بی امان بکوبم دشمن به دشنام آمده ، سنگِ لبِ بام آمده آذین شده شهر یزید رأس تو در شام آمده ... از کوفه و شام اَلاَمان ، از کوفه و شام اَلاَمان ... دیگر از این غمها شدم زمین گیر شهری مرا اینگونه کرده تکفیر سویی ندارد دیده ی کبودم خونین جگر از کوچه ی یهودم میزد عدو یار تو را ، دلدار و غمخوار تو را با سنگ طعنه زد زِ کین رأس علمدار تو را ... از کوفه و شام اَلاَمان ، از کوفه و شام اَلاَمان ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir