با اشک دونه دونه غریبونه به راه افتادم دنبالت ، خبر ندارم از حالت غم داره دلِ زارم بی قرارم نمیره یادت از یادم ، دل به دل زینب دادم رفتی نگفتی خواهرت بی تو پریشون میشه رفتی نگفتی بعد تو چشام پُر از خون میشه رفتی نگفتی دست و پام بعد تو بی جون میشه دلم آروم نداره ، چشام ابر بهاره کاشکی یکی برا من ازت خبر بیاره ... وای وای ، وای وای ... میگردم تو بیابون با دل خون شاید تورو پیدا کردم ، روضه برات برپا کردم از دنیا دل بریدم میدویدم شبیه زینب تو صحرا ، تو بستر افتادم حالا داره دلم از داغ تو دیگه بی سامون میشه دیگه شبام بی تو اَخا شام غریبون میشه چشم انتظارت آخرش پاره گریبون میشه بیا چشم انتظارم ، خیلی دلشوره دارم بی تو این روز آخر رو زمین سر میذارم ... وای وای ، وای وای ... میمیرم ای برادر جان خواهر به پای دردای زینب ، فدای غم های زینب میریزم اشک حسرت توی غربت برای اشکای زینب ، برای آقای زینب جون دادی تو غربت اگه نشد تنت آزرده اصلاً کجا جسمت داداش نیزه و شمشیر خورده اصلاً کجا عمامتو کسی غنیمت برده حُرمتت مستدامه ، غرق در احترامه اما جدت رو خاک و خواهرش بزم شامه ... وای وای ، وای وای ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir