خیره به ساعت روی دیوارم ثانیه ثانیه میشمارم وقتشه که دیگه پیرهن مشکیمو دربیارم بپوشم به تنم از شب و روز تو هم با عشقت محاله دل بکنم عطری که مادر واسم خریده از حرمت میزنم بازم با وجودی که من روسیام منو دعوت کردی بیام که دارم مهمونی میام ای جان عاشق این سینه زنام اومدن همه ی رفیقام جاریه اسمت رو لبام ... اَبی عبدالله ثارالله (3) حسین ... باعث و بانی روضه ها مادره مزد همه نوکرارو میده نظیر این خانواده رو هیچ کسی توی دنیا ندیده تک تک این سینه زدنا رو فاطمه مینویسه هر کی سگ در خونت نباشه آدم ابلیسه با تو چیزی کم ندارم آقا دیگه غم ندارم آقا آخه تو پشت و پناهی گلچین شدم آقا برا نوکری با نگات دلمو میبری به خدا خیلی آقایی ... اَبی عبدالله ثارالله (3) حسین ... صاحب جود و خیر کثیری ، ته مرام و معرفتی از همه زودتر میای تو روضه دم ورودیِ هیئتی یه ثانیه بی عشق تو باشم سخته نمیتونم خوشا به حالم تحت نگاه رقیه خاتونم بی بی داره سفره رو میچینه پای سفره که میشینه دلا پُر از امیده بی بی نوکرا رو صدا میکنه گره هاشونو وا میکنه دونه دونه حرم میده ... اَبی عبدالله ثارالله (3) حسین ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir