میگن دریا عمق چشماته تموم عالم خاطر خواته عزیز قبیله ، وجود عقیله چقد بی بدیله ابوفاضل نگهبان خیمه ، عموجانِ خیمه سخنران خیمه ابوفاضل اسمِ تو ورد لب حورالعین یا کاشف الکرب عَن وَجهِ الحسین مستم مستم مستِ روی تو در دل دارم آرزوی تو بنشینم من روبروی تو ای عشق مستم مستم مست جامِ تو سر میکِشم مِی به نامِ تو افتاده ام بد به دامِ تو ای عشق ... ابوفاضل یا ابوفاضل ... همین که گرفتارتم عشقه تو کی هستی تمثالتم عشقه همه پهلوونا برا تو میمیرن پیشت سر به زیرن ابوفاضل میگن مردِ مرداس ، قسم واسه لاتاس خدایی چه آقاس ابوفاضل باز دلم گیرِ چشم معشوقه اِنقده خوبی دورت شلوغه توو این بازار مارو هم دریاب یوسف قلبم باز شده بی تاب ماهم دوسِت داریم ای ارباب ای عشق آغوشت رو جای امنم کن کبوتر جلد صحنم کن فکری هم به حال زخمم کن ای عشق ... ابوفاضل یا ابوفاضل ... ردِ خونِ دستای سقا هنوزم روی لبِ مشکه همه خیمه اشکه ، همه خیمه آهه میگن که اباالفضل توی راهه امید رباب و امید رقیه به اومدنِ حضرت ماهه علقمه غوغا ، چی شده سقا انگاری شده آخرِ دنیا سقا سقا روو زمین افتاد نقش شمشیر روو جبین افتاد هستِی اُم البنین افتاد حیف چی شد چشمات اِنقَدَر خونه میری اما داغت میمونه خیمه بی تو توو بیابونه ، ای داد ... علمدارم ای علمدارم ... شاعر : 🆔 @javadieh 🌐 Javadieh.blog.ir