🔻 باد ریاست ! .... مردی ز مدیران، هوس سیم و زرش بود عمری هوس و باد ریاست به سرش بود می خواست که تضمین کند آیندۂ خود را تأسیس پژوهشکده، فکر دگرش بود با رابطه و رایزنی های مداوم اندر پی یک پست برای پسرش بود افسونگر مردم، به سخن های فریبا خوشرقصی و خودخواهی، تنها هنرش بود اموال عمومی را ، برباد همی داد گویی که ز مال خود و ارث پدرش بود هرگاه که دم می زد از این مردم و قانون حرص و طمع و ریب و ریا در نظرش بود مردم همه آزرده ، گرفتار تورّم او شیفته منفعتِ دور و بَرش بود درچنگ عدالت چو گرفتار شد آن مرد افسرد و شکست آنچه که چون بال و پرش بود هر روز کمی ذوب شد آن هیکل خوش تیپ چون غصه و غم ،لقمه شام و سحرش بود القصّه، از آن شهرت و عنوان و ریاست تنها غم و افسوس ِِ گران همسفرش بود آغاز ریاست، سرِحال و خوش و خرّم رسوایی آخر ، همه ی بار خرش بود هرچند که شد حذف ز مجموع مدیران بهر دگران مایه عبرت، اثرش بود ✍🏼جواد محدثی 🔺 🔺 🍃 کانال برگ و بار... مروری بر زندگی و آثار جواد محدثی @javadmohadesi