نشنیده‌ای که زیر بُنی برجست و بر دوید برو بر به روز بیست؟ پرسید از چنار که: «تو چند روزه‌ای؟» گفتا چنار: «عمر من افزون‌تر از دویست» گفتا: «به بیست روز من از تو فزون شدم این کاهلی بگوی که آخر ز بهر چیست؟» گفتا چنار: «نیست مرا با تو هیچ جنگ کاکنون نه روز جنگ و نه هنگام داوریست فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست؟» ناصر خسرو