#داستان_ظہوࢪ
#قسمت_هفتم
✨سیصد و سیزده نفࢪ از ࢪاه مےࢪسند✨
اگر دقّت کنی می بینی که تمام مردم مکه در مورد مطلب مهمّی با هم سخن می گویند.
آیا می خواهی تو هم از سخن آنها باخبر شوی❓
دیشب، سیصد وسیزده جوانمرد وارد شهر مکه شده اند و تا صبح مشغول عبادت بوده اند.
آنها در مسجد الحرام 🕋 گرد هم آمده اند، وهمه نگاه ها را متوجّه خود کرده اند.
مردم مکه تعجّب کرده اند. آن ها نمی دانند این جوانان از کجا آمده اند وچطور توانسته اند خود را به مکه برسانند🤔؛ زیرا شهر مکه در محاصره سپاه سفیانی است😔
عجیب است که لباس همه این جوانان یک شکل است. همه، هم قد وهم اندازه، مثل یک دسته نظامی، بسیار مرتّب هستند؛ هر کس آنها را ببیند، مبهوت آنان می شود.
آمدن این جوانان به شهر مکه، یک راز است که کسی از آن خبر ندارد.
هر کدام از جوانان در گوشه ای از دنیا 🌍 بودند. چگونه شد که آنها در یک لحظه خود را در مکه یافتند❓
آنها به امر خدا با "طَی الارض" به مکه آمده اند.😊
شاید بپرسی که "طَی الارض" یعنی چه❓
اگر بتوانی در یک لحظه، بدون استفاده از هیچ وسیله نقلیه ای🚛، کیلومترها راه را پشت سر بگذاری وخود را به مکه یا هر جای دیگر برسانی، تو "طَی الارض" نموده ای.☺️
آری، یاران امام معجزه وار وبسیار شگفت انگیز کنار کعبه 🕋 جمع شده اند.
آری ظهور امام زمان وابسته به حضور این سیصد وسیزده نفر است👌اراده خدا بر این بوده است که آنها را در یک لحظه در مکه جمع کند.
هر کس اسم بزرگ یا همان اسم اعظم خدا را بداند، دعایش 🤲 مستجاب می شود. وقتی امام زمان خدا را به آن اسم قسم می دهد، سیصد وسیزده یار او، در یک چشم به هم زدن، در مکه حاضر می شوند.
اکنون تو از این راز آگاه شده ای؛ امّا مردم مکه، همچنان در تعجّب هستند😳
آنان در مسجد الحرام 🕋 دور هم جمع شده اند ودرباره این مطلب با هم سخن می گویند: به راستی این جوانان چگونه وارد مکه شده اند❓
آن طرف را نگاه کن❗️ آن مرد را می بینی که به سمت بزرگان مکه می رود.
او کیست وچرا چنین سراسیمه ومضطرب، جمعیت را می شکافد❓
او مستقیم نزد فرماندار مکه می رود. سلام می کند ومی گوید: "دیشب خواب عجیبی دیدم وبرای همین خیلی ترسیده ام".😥
فرماندار مکه نگاهی به او کرده ومی گوید: "خوابت را برایم تعریف کن"
🔚ادامہ دارد...
#ݩوجواݩ_آیݩده_ساز
@javan_farda