﷽؛ در و از روایت کرده که می‌گوید : یک روز خدمت مشرف بودم و آن حضرت ، را بر زانوی راست خود نشانیده بود و پسر خود را بر زانوی چپ ، گاهی را می‌بوسید گاهی را ، ناگاه آثار وحی بر آن ظاهر شد. بعد از آن فرمود : از جانب بر من نازل شد ، که خدا تو را سلام می رساند و می‌فرماید : ما این دو فرزند را برای تو با هم نمی‌گذاریم یکی از آنها را فدای دیگری گردان. پس حضرت نگاهی به صورت کرد و نگاهی به صورت ، و گریه کرد ، پس فرمود : اما مادرش است هرگاه بمیرد کسی غیر از من برای او محزون نمی‌شود. و اما مادرش و پدرش است که به منزله گوشت و خون من است هرگاه بمیرد دخترم محزونه و غصه‌دار می‌شود، پسر عمم هم محزون می‌شود ، هم محزون می‌شوم و من اختیار کردم حزن خود را بر حزن آنها ، یا جبرئیل یقبض ابراهیم فدیته للحسین فرمود: ای جبرئیل بمیرد من او را فدای کردم. پس بعد از سه روز از دنیا رفت. بعد از مردن پیغمبر هر وقت را می‌دید او را به سینهٔ خود می‌چسبانید و صورت و لبهای او را می‌بوسید می‌فرمود : فدیت من فدیته یا بنی ابراهیم من به فدای کسی شوم که پسرم را فدای او گردانیدم. صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی