#متن_روضه
امشب یه مادر میاد کربلا ،
امشب یه خانمی میاد کربلا ...
حرمی که ، شب جمعه
زائر ش ، یه قد کمونه
اگه گوش بدی ، یه مادر
هنوزم داره میخونه
#چی_میخونه ؟
ای که برگ و بر نداری
چی می بینم ، سر نداری
سر نزار به پایِ نیزه
مگه تو مادر نداری ؟
یه نغمه ای داره این مادر امشب ، میگه : بُنَیَّ ... پسرم ... بُنَیَّ قَتَلوک ، وَ ما عَرَفوک ، اما این جمله آخرش ، جیگر رو میسوزونه :
( مادر ) وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک
آبت ندادند حسین
حالاکه میخای برای تشنگی اربابت گریه کنی
لب تشنه سر بریدند
سلطانِ کربلا را
در خاک و خون کشیدند
عطشانِ نینوا را ...
هِی میگفت
اُسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ
قَبْلَ طُلُوعِ رُوحِي مِنْ جَسَدِي (1)
یک جرعه آب بهم بدید ، قربونت برم آقا
خودش سفارش کرد حضرت به دخترش سکینه خانم ... دخترم ، بابا وقتی رسیدی مدینه ، سلام منو به شیعیانم برسون ... چی بگم بابا
بگو : شیعتی مَهْما شَرِبْتُم
ماءِ عَذْبٍ فاذکُرونی
هر موقع آب سرد وگوارا نوشیدین ، یاد لب تشنه ی منه غریب کنید
اما یک سفارش دیگه کرد ، جیگر رو میسوزونه ، بگم شب جمعه ناله بزنید
( شیعیان من ) :
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا
جمیعاً تَنْظُرونی
ای کاش همه روز عاشورا بودین می دیدین ...
کجا رو میدیدیم آقا ؟
کنار نهر علقمه ؟ نه
کنار بدن اِرباً اِربای علی ؟ نه
تو گودال قتلگاه ؟ نه
پس کجا آقا ؟
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی
یک طفل شیرخواره ، رو دستم گرفتم ... معلومه این داغ چه کرده با دل ابی عبدالله
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی
فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
ای کاش می گفتند آب نمیدیم ، یه مرتبه نگاه کرد دید علی داره به خودش می پیچه ، حسییین ....
فَذُبِحَ الطِّفلُ
مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ (2)
حالا هر کجا نشستی ، با همه ی وجودت ... ، مادرش صداتو بشنوه ، امام زمان (عج) صداتو بشنوه ، به قصد فرج بگو یا حسین ...
4/9/1400
کربلای معلی ، صحن حضرت عقیله ( سلام الله علیها ) ، پخش زنده از شبکه قرآن و معارف سیما
#منبع :
(1): کبریت احمر، ص۱۹۴
ذریعه النجاه، ص۱۳۵
منتخب طریحی، ج۲، ص۱۳۴
(2) : مقتل ابی مخنف
@javdafshani