امشب یه مادر میاد کربلا ، امشب یه خانمی میاد کربلا ... حرمی که ، شب جمعه زائر ش ، یه قد کمونه اگه گوش بدی ، یه مادر هنوزم داره میخونه ؟ ای که برگ و بر نداری چی می بینم ، سر نداری سر نزار به پایِ نیزه مگه تو مادر نداری ؟ یه نغمه ای داره این مادر امشب ، میگه : بُنَیَّ ... پسرم ... بُنَیَّ قَتَلوک ، وَ ما عَرَفوک ، اما این جمله آخرش ، جیگر رو میسوزونه : ( مادر ) وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک آبت ندادند حسین حالاکه میخای برای تشنگی اربابت گریه کنی لب تشنه سر بریدند سلطانِ کربلا را در خاک و خون کشیدند عطشانِ نینوا را ... هِی میگفت اُسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ قَبْلَ طُلُوعِ رُوحِي مِنْ جَسَدِي (1) یک جرعه آب بهم بدید ، قربونت برم آقا خودش سفارش کرد حضرت به دخترش سکینه خانم ... دخترم ، بابا وقتی رسیدی مدینه ، سلام منو به شیعیانم برسون ... چی بگم بابا بگو : شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکُرونی هر موقع آب سرد وگوارا نوشیدین ، یاد لب تشنه ی منه غریب کنید اما یک سفارش دیگه کرد ، جیگر رو میسوزونه ، بگم شب جمعه ناله بزنید ( شیعیان من ) : لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی ای کاش همه روز عاشورا بودین می دیدین ... کجا رو میدیدیم آقا ؟ کنار نهر علقمه ؟ نه کنار بدن اِرباً اِربای علی ؟ نه تو گودال قتلگاه ؟ نه پس کجا آقا ؟ کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی یک طفل شیرخواره ، رو دستم گرفتم ... معلومه این داغ چه کرده با دل ابی عبدالله کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی ای کاش می گفتند آب نمیدیم ، یه مرتبه نگاه کرد دید علی داره به خودش می پیچه ، حسییین .... فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ (2) حالا هر کجا نشستی ، با همه ی وجودت ... ، مادرش صداتو بشنوه ، امام زمان (عج) صداتو بشنوه ، به قصد فرج بگو یا حسین ... 4/9/1400 کربلای معلی ، صحن حضرت عقیله ( سلام الله علیها ) ، پخش زنده از شبکه قرآن و معارف سیما : (1): کبریت احمر، ص۱۹۴ ذریعه النجاه، ص۱۳۵ منتخب طریحی، ج۲، ص۱۳۴ (2) : مقتل ابی مخنف @javdafshani