#خاطرات_شهدا
📜 شهید کاظم عاملو
♦️ از درون می لرزید و به خود می پیچید. عرق از سر و رویش قطره قطره می چکید. چندبار صدایش زدم حالت عادی نداشت انگار توی عالم دیگری بود و صدای ما را نمی شنید.
🔸چراغ والر را آوردیم نزدیکش و پتوهایمان را انداختیم رویش. لرزَش، کم نمی شد توی خواب صحبت می کرد. بچه ها گفتند:«تب کرده و هذیون می گه.» اما حرف هایش به هذیان نمی خورد. این ماجرا چندین شب ادامه داشت.
📼اماشب های بعد با واکمن و نوار صدایش را ضبط کردیم و گاهی هم می نوشتیم. چندین نوار ضبط کرده و حدود پانصد صفحه کتاب موجود است. ارتباط با عالم دیگر و شهدا ، شده بود سرگرمی معنوی اش در دل شب، ما هم از این عنایت بی نصیب نبودیم.
📚 به نقل از محمد حسن حمزه )همرزم شهید )
📚 فرهنگ نامه شهدای استان سمنان
#دلتنگ_کربلا
._._._._._._._._._.
@shad_shahaadat