تقدیم به پدر،واژه ای کوچک ولی بی انتها... ((بلند بی مترادف!...)) واژه های بزرگ سطرها را گیج می کنند وقتی هر توصیف عجولانه ترین حرف است! # به قامت کوه ریشه در آسمان ، در فصل بی حرفی درختان,سبز آبیاریت می کرد نور سایه ات سایه بان ترین سایه بان ها وقتی چتر می شدی تگرگ نگاه ها را بارش نیش ها را از تو همیشه پناه می‌بارد! شب سجده ی خورشید است به تو! دستان خاکی ات تمیز ترین قلب دنیاست و بوی تو بوی گندم است بوی نان تازه، نامت علاج سرماهاست و هر اندوهی را ذوب می کند! # موجهابه یاریت می آیند مرواریدها نزول می کنند تا غمت را درصدف پنهان کنند و دریاست که تو را می فهمد وقتی در اعماق خود می سراید تو را # کوله ام را نبسته ام راه بی تو آه است تنها مگذار ساحل زده گانت را صبرکن هنوز آخرین موج را نچیده ای! هنوز حسرتیست به جان سخره ها صبر کن، بلند بی مترادف،پدر صبر کن... سیدمجیدموسوی. https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی