*نسل هتل نشین! چهل سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن، همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند. پسرها بايد يا صبح زود يا عصر، نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند و كارهای مردانه را در كمك پدر خود انجام می دادند. حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند، از هتل خانه شان خارج می شوند. چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت و روب خواهند کرد. و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست. نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد ، آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت!!! برای این نسل، سرزمین هم چون هتلی است که می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد. سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است. با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سر جهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند. این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟؟؟ کی بود؟ کی بود؟! اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی، ما بودیم و...همه بودند. کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان و این نسل هتل نشین بدهیم !!! گرچه به نظر ما نسلی که این بچه ها را تربیت کرد ، فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی را برای فرزندش فراهم کند و این موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیامده شروع می شود و متاسفانه ادامه پیدا میکند تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش را در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاورد مبادا که آبی در دل فرزندش تکان بخورد. اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد می شود و به لجنزار تبدیل خواهد شد. گاهی باغبان به گیاهش بی آبی را تحمیل میکند چون میداند آن گیاه نیاز دارد چند روز بستر خشکی داشته باشد تا بتواند ریشه هایش را در خاک رشد بدهد و به حیاتش ادامه بدهد. امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتوانیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمان افتخار نیست! مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن فرزندمان افتخار است !*