آنقدر سر خود را زیر آب نگه داشتند تا نفسشان قطع شد!
در گلزار شهدای تبریز قدم میزدم، نوشته ای که بالای سر شهدا نصب بود نظرم را جلب کرد:
"هر اتفاقی افتاد، نباید صدایتان دربیاید!
همه رفتیم زیر آب تا سرباز عراقی ما را نبیند! فقط دو سه تا از بچه های دسته یک را دیدند، هیچ کار نکردند یکی یکی تیر خوردند و رفتند زیر آب حتی ناله هم نکردند."
با خودم گفتم؛ آن روز چرا رزمندهها ناله نکردند؟ درد نداشتند!؟
چرا! حتما درد داشتند!
جسم عزیزشان را گلولهها سوراخ نکرده بود؟ چرا! کرده بود!
اما آنچه باعث صبرشان شده بود، دو چیز بود:
۱. دشمن نشنود.
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود.
امروز خون همان شهدا نتیجه داده و حکومت اسلامی سرپا و سربلند است.
حکومت ایراد ندارد؟ دارد!
اختلاف نداریم؟ داریم!
اشتباهات و کوتاهیهای مسئولین درد ندارد؟
البته که دارد!
اما همان دو چیز باید باعث صبرمان شود:
۱. دشمن نشنود و از اختلافات ما خوشحال نشود!
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود!
گاهی باید سرمان را زیر آب کنیم و صدایمان درنیاید!
یعنی انتقاد و مطالبهگری نکنیم!؟
بله باید مطالبه گری کنیم. اینکه واجب است، اما آنقدر سنجیده و هوشمندانه باید باشد که هم دشمن نشنود هم ...
🇮🇷
#لبیکیاخامنهای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
╭❣
╰┈➤💻
@jebhe_islamic