🔖 تحریف نشده، طرح توحیدی کردنِ زندگی انسان‌ها [۱]. وقتی انسان با مایه‌های غنی و سرشاری از نیکی و فضیلت، آفریده شده‌است؛ قرار گرفتن در «کانالِ تربیتِ» صحیح است که می‌تواند این مایه‌ها را به ظهور و بروز شایسته‌ی خود برساند و او را به تکاملی هرچه بیشتر نایل سازد. هدف از فرستادن پیامبران در نهایت، انجام همین تربیت و سازندگی است تا انسان با تربیت صحیح انبیاء به پیراستگی و آراستگی ‌رسد و مقصود نهایی از آفرینش تأمین ‌گردد؛ امّا باید دید درجایی که نظام جاهلی، بر روح و اندام انسان‌ها حاکم شده است؛ چگونه می‌توان انسان‌ها را بر طبق الگوهای صحیح، الهی ساخت؟ [۲]. بی‌شک، برای ساختن انسان، باید محیط متناسب و سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد. برای این کار، جامعه و نظامی عاری از شرک و جهالت لازم است. وقتی چنین جامعه‌ی الهی شکل گرفت؛ «اذا جاءنصرالله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا»؛(سورۀ نصر، آیات۱و۲)؛ چون به یاری خدا برسد و فتح بیابد، مردم به دین خدا فوج‌فوج داخل می‌شوند. بنابراین تشکیل محیط و فضای توحیدی، هدفِ همه‌ی انبیاست. محیطی که در آن خدای حاضر و ناظر، حکمرانی می‌کند و قانون خدا اجرا می‌شود. [۳]. نکته‌ی قابلِ توجه این است که نقطه‌ی شروع کار انبیاء از کجا بوده‌است؟ برای ارزیابیِ کارِ انبیاء ایجاب می‌کند که ما، نقطه‌ی شروعِ انبیاء را بدانیم تا یک معرفت کاملی در زمینه کار انبیاء برای ما بدست بیاید. انبیاء نقطه شروع‌شان، بیانِ لُبّ و مغز و اساس و روح مکتب‌شان بود. از ابتدا با «صدق» و «اخلاص»، آن هدفِ واقعی و نهایی خود را بیان کردند. آن‌، چه بود؟ آن، عبارت بود از «توحید»؛ «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»؛ یعنی اطاعت انحصاری از آن خداست. «توحید»، همه‌چیزِ مکتبِ انبیاء(علیهم‌السلام) بود. «طرح توحید»، هم مایه‌ی تکامل روح متعالیِ انسان است -که این هدف عالی و نهایی انبیاء است-، و هم به معنای ایجاد یک محیط الهی، یک جامعه و نظام الهی، عادلانه و بی‌طبقه، یک نظام بدون استثمار و بدون ظلم، به معنای تشکیل چنین نظامی است و این، همان محیط متناسب برای پرورشِ موجودِ انسانی، در هر فضایی؛ چه فیزیکی و چه مجازی است. [۴]. اهمیت مسأله این‌جاست که حساسیت و درک مردم هر زمان، نسبت به این «توحیدی» کردن فضاها، معلولِ چیست؟ پیغمبرها وقتی خواستند «منشور توحیدی» را ابلاغ، تبیین و اجرا کنند، دوستان و دشمنان‌شان مشخص شدند. پیغمبرِ عظیم‌الشأن ما، از روز اوّلی که از کوه نور و غار حرا فرود آمد و در سرزمین بی‌حاصلِ آن «گورستانِ فضیلت‌ها»، بنا به رفتن و نغمه توحید سردادن کردند، از اول، مخالفت‌ها شروع شد و دشمن‌های‌شان مشخص شدند، از اول، آن کسانی‌که باید پیغمبر و «طرح توحید»ش را باید بکوبند، فهمیدند که باید بکوبند و برای چه باید بکوبند، برکسی پوشیده نماند. همچنانی‌که هرکسی از آن طبقه که باید بپذیرند، درک و شعور و فهم، و توفیق‌ش بیشتر بود. او هم از اول، و هرچه زودتر فهمید که پیغمبر چه می‌گوید و به چه فرا می‌خواند. [۵]. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن در خصوص این مطلب اینچنین بیان می‌کنند: «بنابراین از اولی که پیغمبر ما مبعوث شد، هم دوستان‌ش، طرفداران‌ش، آن کسانی که او از آن‌ها حمایت می‌کرد و برای آن‌ها بود، هم این‌ها؛ و هم دشمن‌ها، آن کسانی‌که پیغمبر بنا بود سرِ آن‌ها بزند، هر دو گروه فهمیدند که پیغمبر در این دنیا حرف‌ش چیست، چه می‌خواهد بگوید. حرفی که بنده و جناب‌عالی هنوز درست نفهمیدیم. ما باید «بنشینیم»، بنده این‌جا جان بکَنَم، داد بکشم، از «واضحاتِ اسلامی» برای شما بیان کنم... امروز ما باید با شما صحبت کنیم، بگوییم که، روح توحید عبارت است از نفیِ هرگونه قدرتی جز قدرت پروردگار. ابولهب همچین مطلب را همان اولِ اولِ فهمید. ولیدبن مغیره مخزومی، آقای قریش، و ابوجهل، آقای دیگرِ قریش و همچنین امیةبن‌فلان و دیگران و دیگران، آقایانِ قریش، اول، این مطلب را فهمیدند.» [۶]. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همان کتاب در ادامه تصریح می‌کنند: «شما خیال می‌کنید که علت مخالفتِ کفار قریش، سردمدارانِ فکر و ضلالت با پیغمبر، جز همین مطلب که مقام خود و موقعیت اجتماعی خود را در خطر می‌دیدند، چیزِ دیگری بوده؟ آیا برای بت‌ها دل‌شان می‌سوخت؟». پرواضح است که اگر در فضا و محیطی اجتماعی، محیط به معنای عام، محیط فیزیکی یا مجازی، «روحِ توحید» بخواهد حکمفرما باشد، اولین اشخاصی که در مقابل «طرحِ صیانتِ» از انسانیت، «طرح توحید»ی کردنِ زندگی انسان‌ها، شروع به صف‌آرایی می‌کنند و خواسته یا ناخواسته، تعمدی یا سهوی، برای مخالفت و ضدیت و نابود کردنِ آن طرح، با دشمن هم‌نوا و هم‌جبهه می‌شوند، افرادِ سودجو و موقعیت‌طلب‌اند که منافع خویش را با منافع عمومی در تعارض می‌بینند. ادامه دارد ⬅️