کجایی؟… در اینستا یا تلگرام؟ به دنیای مجازی می‌زنی گام نمی‌دانی بلای جان همین است شیاطین در همین‌ها در کمین است شب و روزت شده چت یا تماشا به هر جا می‌زنی سر بی‌محابا گرفته از تو وقت و فرصت کار به خود معتاد کردَه‌ست و گرفتار ز طاعت مانده‌ای فرضت قضا شد تلاوت‌های قرآن‌ت کجا شد؟! سرِ شب تا سحر چت‌های آفت نماز صبح قضا در خواب غفلت از این‌ها بگذری، صد نقص دیگر از این دار مجازی می‌زند سر عزیز من به اطرافت نگاه کن کمی اندیشه بر این اشتباه کن کجا شد جمع گرم خانواده؟! صمیمانه نشستن‌های ساده سرت پایین و چشمانت به گوشی تو با بیگانه می‌خواهی بجوشی پدر، مادر، دو مروارید کمیاب ز بهرت مضطرب گردیده بی‌تاب صدای هر پیام و رنج آنان که می‌سوزاند از آنان دل و جان بر این فرزند که در دارِ مجازی گرفته‌ست زندگانی را به بازی پریشانند خدایا عاقبت چیست؟ جوان ما چرا فکر خودش نیست؟ غم آنان فزون از جانب توست تو در دار مجازی می‌دهی پُست؟ چه گویم: غافل از دنیای خویشی گهی شاد و زمانی دل‌پریشی نمی‌دانی که دنیای مجازی ندارد از برایت سرفرازی؟ بجز گمراهی و جرم و تباهی ندارد هیچ غیر از رو سیاهی ✍ شعر یکی از اعضاءِ کانال ایتای
جبههٔ  اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh